bookkeeping

/ˈbʊkˌkipɪŋ//ˈbʊkkiːpɪŋ/

معنی: ساماندهی، دفتر داری
معانی دیگر: ثبت داد و ستدها در دفتر ویژه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the practice or occupation of systematically recording business transactions.

جمله های نمونه

1. their bookkeeping practices are quite archaic
روش دفترداری آنان بسیار قدیمی است.

2. She deputed the bookkeeping to me while he was away.
[ترجمه قرباني] او زمانی که دور از اینجا بود، کار دفترداری را به من محول نمود.
|
[ترجمه گوگل]او دفترداری را در زمانی که او نبود به من واگذار کرد
[ترجمه ترگمان]در مدتی که او از خانه دور بود به من bookkeeping
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Bookkeeping is a sedentary occupation.
[ترجمه قرباني] حسابداری، حرفه ای است که در یک جای ثابت انجام می گیرد.
|
[ترجمه گوگل]دفترداری یک شغل کم تحرک است
[ترجمه ترگمان]دفترداری یک شغل sedentary است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He had a taste for bookkeeping, had Con.
[ترجمه گوگل]او ذوق حسابداری داشت، Con داشت
[ترجمه ترگمان] اون یه سلیقه برای \"حسابداری\" داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The bookkeeping for this inter-fund transfer is a potential source of difficulty because strictly the transaction generates two double-entries.
[ترجمه قرباني] حسابداری این انتقال وجه بین المللی، منبع بالقوه ای از دشواری ها است، زیرا این تراکنش، موکداً ثبت های مضاعفی را ایجاد می کند.
|
[ترجمه قرباني] حسابداری این انتقال وجه داخلی، منبع بالقوه ای از دشواری ها است زیرا این تراکنش موکداً دو ثبت دو طرفه ایجاد می کند.
|
[ترجمه گوگل]حسابداری برای این انتقال بین صندوقی یک منبع بالقوه مشکل است زیرا به طور دقیق تراکنش دو بار ورود ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]دفترداری برای این انتقال بین سرمایه یک منبع بالقوه مشکل است زیرا این تراکنش دو مدخل را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Honey, all right, this is not a bookkeeping firm.
[ترجمه قرباني] بسیار خوب عزیزم، این یک شرکت خدمات حسابداری نیست.
|
[ترجمه گوگل]عزیزم، این یک شرکت حسابداری نیست
[ترجمه ترگمان] عزیزم، خیلی خب، این یه شرکت حسابداری نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Arcane bookkeeping procedures, however, probably conceal an even greater amount.
[ترجمه گوگل]با این حال، رویه های حسابداری محرمانه احتمالاً مقدار بیشتری را پنهان می کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، روال های حسابرسی مبتنی بر دفترداری، احتمالا مقدار بیشتری از آن را پنهان می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This is more than an abstract exercise in bookkeeping, because we protect only what we value.
[ترجمه گوگل]این بیش از یک تمرین انتزاعی در حسابداری است، زیرا ما فقط از آنچه برایمان ارزش قائل هستیم محافظت می کنیم
[ترجمه ترگمان]این چیزی بیش از یک ورزش انتزاعی در دفترداری است، چرا که ما از تنها چیزی که ارزش داریم، محافظت می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Their accountants' fees, including bookkeeping services, were £000 a month, payable by banker's order.
[ترجمه گوگل]حق الزحمه حسابداران آنها، از جمله خدمات حسابداری، 000 پوند در ماه بود که به دستور بانکدار قابل پرداخت بود
[ترجمه ترگمان]هزینه حسابداران آن ها، از جمله خدمات دفترداری، در یک ماه، قابل پرداخت توسط سفارش بانک دار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But it was soon apparent to her that bookkeeping would just not be enough.
[ترجمه قرباني] اما به زودی برای او مشخص شد که حسابداری به تنهایی کافی نخواهد بود.
|
[ترجمه گوگل]اما به زودی برای او آشکار شد که حسابداری کافی نیست
[ترجمه ترگمان]اما به زودی معلوم شد که دفترداری کافی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Double-entry bookkeeping developed in Europe in the Middle Ages to serve a stewardship role when the functions of ownership and management became separated.
[ترجمه قرباني] حسابداری دو طرفه، در اروپا، در قرون وسطی، به منظور ارائه ی نقشی نظارتی، هنگامی که وظایف مالکیت و مدیریت از هم جدا شدند، گسترش یافت.
|
[ترجمه گوگل]حسابداری دوطرفه در اروپا در قرون وسطی توسعه یافت تا زمانی که وظایف مالکیت و مدیریت از هم جدا شد، نقش سرپرستی را ایفا کند
[ترجمه ترگمان]دفترداری دوطرفه در طول قرون وسطی در اروپا ایجاد شد تا به نقش نظارت در زمانی که وظایف مالکیت و مدیریت از هم جدا شدند، خدمت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Under the double-entry bookkeeping system, the twofold effect of every transaction is recorded.
[ترجمه قرباني] تحت سیستم حسابداری دو طرفه، اثر دو گانه ی هر تراکنش ثبت می گردد.
|
[ترجمه گوگل]تحت سیستم حسابداری دوبار ورود، اثر دوگانه هر معامله ثبت می شود
[ترجمه ترگمان]تحت سیستم دفترداری دوطرفه، اثر دو برابری هر تراکنش ثبت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ed Lazar was involved in the bookkeeping end of an alphabet-soup Ponzi scheme that had possible mob connections.
[ترجمه گوگل]اد لازار در پایان حسابداری یک طرح پونزی الفبای سوپ که ارتباطات اوباش احتمالی داشت، شرکت داشت
[ترجمه ترگمان]اد Lazar در سیستم دفترداری یک سیستم Ponzi alphabet که امکان ارتباطات جمعی را داشت، شرکت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If the tools automated the bookkeeping in this way, it would help make the team more effective by ensuring that the important connections between bug reports and code check-ins are reliable.
[ترجمه گوگل]اگر ابزارها حسابداری را به این روش خودکار کنند، با اطمینان از قابل اعتماد بودن ارتباطات مهم بین گزارش های اشکال و بررسی کدها، تیم را موثرتر می کند
[ترجمه ترگمان]اگر ابزار دفترداری این روش را خودکار کند، به تیم کمک می کند تا با اطمینان از اینکه ارتباط مهم بین گزارش ها اشکال و چک کد قابل اطمینان هستند، تیم را موثرتر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The basic principle of double entry bookkeeping is that every transaction has a two - fold effect.
[ترجمه گوگل]اصل اساسی حسابداری دوطرفه این است که هر معامله دارای اثر دو برابری است
[ترجمه ترگمان]اصل اساسی دفترداری دوطرفه این است که هر تراکنش یک اثر دو برابر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساماندهی (اسم)
bookkeeping

دفتر داری (اسم)
bookkeeping

تخصصی

[کامپیوتر] دفترداری ( housekeeping )
[ریاضیات] دفترداری، حسابداری

انگلیسی به انگلیسی

• managing of financial records
bookkeeping is the job of keeping an accurate record of the money spent and received by an organization.
person who keeps a systematic record of business transactions

پیشنهاد کاربران

حساب و کتاب، رتق و فتق محاسباتی
سر و کار داشتن با دفاتر حسابداری و ثبت تبادلات مالی در آنها و تصدی گری چرخه هشت مرحله ای حسابداری
محاسبات، حساب و کتاب، محاسبه گری
حسابداری
حسابداری کردن، حسابرسی کردن

بپرس