booboo


اشتباه کاری، دست پاچگی

جمله های نمونه

1. Oops, I think I made a boo-boo there - I hope she's not too upset.
[ترجمه گوگل]اوه، من فکر می کنم من یک بو-بو در آنجا درست کردم - امیدوارم او خیلی ناراحت نباشد
[ترجمه ترگمان] اوه، فکر کنم یه بو رو اونجا گذاشتم امیدوارم زیاد ناراحت نباشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Tess fell down and got a boo-boo on her hand.
[ترجمه گوگل]تس به زمین افتاد و یک بو روی دستش گرفت
[ترجمه ترگمان]تس پایین افتاد و دستش رو گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I made a bit of a boo-boo asking her about David!
[ترجمه گوگل]من از او در مورد دیوید سوال کردم!
[ترجمه ترگمان] من یه کوچولو از \"دیوید\" خواستم که از \"دیوید\" پرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Do you have a boo-boo on your knee?
[ترجمه گوگل]آیا روی زانوی خود بو بو دارید؟
[ترجمه ترگمان]تو روی زانو - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This kind of elementary boo-boo would certainly impact video speed.
[ترجمه گوگل]این نوع بو-بو اولیه مطمئناً بر سرعت ویدیو تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]این نوع هو کردن ابتدایی قطعا بر سرعت ویدئو تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Whoops! I think I've made a booboo.
[ترجمه گوگل]اوف فکر کنم یه بوبو درست کردم
[ترجمه ترگمان]! ووپس فکر کنم اشتباه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. LL: Yeah, a booboo means a big mistake!
[ترجمه گوگل]LL: آره، بوبو به معنای یک اشتباه بزرگ است!
[ترجمه ترگمان]! آره، یه اشتباه بزرگ یعنی یه اشتباه بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I made a booboo on the last question of the exam.
[ترجمه گوگل]من روی سوال آخر امتحان بوبو زدم
[ترجمه ترگمان]من در آخرین سوال آزمون اشتباه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. BooBoo is a curious blue gosling who likes to eat. She likes to eat everything. Well, almost everything.
[ترجمه گوگل]BooBoo یک غاز غاز آبی کنجکاو است که دوست دارد غذا بخورد او دوست دارد همه چیز را بخورد خوب، تقریباً همه چیز
[ترجمه ترگمان]booboo، یک غاز عجیب و غریب است که دوست دارد غذا بخورد اون دوست داره همه چی رو بخوره خب، تقریبا همه چیز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When Linda was a child she had an imaginary friend called Booboo.
[ترجمه گوگل]وقتی لیندا بچه بود دوستی خیالی به نام بوبو داشت
[ترجمه ترگمان]وقتی لیندا بچه بود دوست خیالی به نام booboo داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. John had a dating last night with Tina, the blond booboo, but he chickened out at the last moment.
[ترجمه گوگل]جان دیشب با تینا، بوبو بلوند قرار ملاقات داشت، اما در آخرین لحظه از او جدا شد
[ترجمه ترگمان]جان دیشب با تینا، این اشتباه طلایی، قرار ملاقات داشت، اما در لحظه آخر، نا امید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Applied this algorithm, it got the matching curve of weld pool successfully. Compared with original image, the booboo is very small, and the quality is fantastic.
[ترجمه گوگل]با اعمال این الگوریتم، منحنی تطبیق حوضچه جوش را با موفقیت دریافت کرد در مقایسه با تصویر اصلی، بوبو بسیار کوچک است و کیفیت فوق العاده ای دارد
[ترجمه ترگمان]این الگوریتم با استفاده از این الگوریتم، منحنی تطبیق استخر جوش با موفقیت را بدست آورد در مقایسه با تصویر اصلی، booboo بسیار کوچک است و کیفیت عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) mistake; small injury or scrape (used by kids)

پیشنهاد کاربران

سوتی
I made a boo boo
سوتی دادم
زخم کوچک
آسیب
صدمه
سوتی، اشتباه کوچک
Goofed up, i made a boo - boo.
دست پاچه
Goof
گاف
mis is take
خطای لپی. . . اشتباه
سوتی

بپرس