bogie

/ˈboʊɡi//ˈbəʊɡi/

معنی: شیطان، دیو، جن
معانی دیگر: رجوع شود به: bogy، (واگن راه آهن) بخش پیش آمده و کوتاه جلو و عقب هر واگن، واگن تخت، چرخ جفتی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: bogies
• : تعریف: a system of four wheels mounted on two axles used on the rear of some trucks, tractors, and tanks.
اسم ( noun )
• : تعریف: a variant of bogy.

جمله های نمونه

1. In 191 bogie car No. 3derailed in Tamworth Road and ran into the front of a house.
[ترجمه گوگل]در 191 ماشین بوژی شماره 3 در جاده تامورث از ریل خارج شد و به جلوی خانه ای برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۱ خودروی bogie شماره ۳ در جاده Tamworth از خط خارج شد و به جلوی خانه دوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Billy Tolboys was sitting on a crane bogie with his head buried in his hands.
[ترجمه علی] بیلی تالبوی روی واگن جرثقیل نشسته بود و دستش را روی سرش گذاشته بود
|
[ترجمه گوگل]بیلی تولبویز روی بوژی جرثقیل نشسته بود و سرش بین دستانش فرو رفته بود
[ترجمه ترگمان]بیلی Tolboys نشسته بود و سرش را در دست هایش مخفی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Therefore, the nine bogie cars and a few four wheelers were transferred to Sutton and worked the Mitcham line from there.
[ترجمه گوگل]بنابراین، 9 ماشین بوژی و چند چهار چرخ به ساتون منتقل شدند و از آنجا خط میچم را کار کردند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، نه ماشین bogie و چهار چرخ four به ساتون انتقال داده شدند و خط Mitcham را از آنجا کار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Two bogie cars were not allowed to pass each other on the curve at the top of Ringstead Road.
[ترجمه گوگل]دو خودروی بوژی اجازه نداشتند از روی پیچ در بالای جاده رینگستد عبور کنند
[ترجمه ترگمان]دو ماشین bogie اجازه نداشتند که روی منحنی در بالای جاده Ringstead از هم عبور کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In a more mellow mood, the bogie will simply play practical jokes.
[ترجمه گوگل]با خلق و خوی آرام تر، بوژی به سادگی جوک های عملی می کند
[ترجمه ترگمان]در این حالت mellow، the به سادگی جوک های عملی را بازی خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. L - 27-2 31-35 Brush bogie cars.
[ترجمه گوگل]L - 27-2 31-35 ماشین های بوژی براش
[ترجمه ترگمان]L - ۲۷ - ۲ به راش bogie ماشین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Of course, I was devastated when Bogie died.
[ترجمه گوگل]البته، زمانی که بوگی درگذشت، من بسیار ناراحت شدم
[ترجمه ترگمان] البته، وقتی \"Bogie\" مرد داغون شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bogie, the beer-bellied proprietor, says he feels it's his duty to stay open.
[ترجمه گوگل]بوگی، صاحب آبجو، می‌گوید که احساس می‌کند این وظیفه‌اش است که باز بماند
[ترجمه ترگمان]صاحب آبجو، صاحب آبجو، گفت که احساس می کند وظیفه اوست که باز بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The development of motor bogie, the most important part of the vehide, is diversity and individuality.
[ترجمه گوگل]توسعه بوژی موتور، مهمترین بخش خودرو، تنوع و فردیت است
[ترجمه ترگمان]توسعه of موتور، مهم ترین بخش of، تنوع و فردیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The bogie for this crane is of H type weldable bogie, the primary suspension of the bogie is of journal box helical spring and wedge snubbing system.
[ترجمه گوگل]بوژی این جرثقیل از نوع H بوژی قابل جوش است، تعلیق اولیه بوژی از فنر مارپیچی جعبه ژورنال و سیستم snubbing گوه است
[ترجمه ترگمان]The برای این crane از نوع H weldable bogie است، که تعلیق اولیه of، of مارپیچ box مارپیچی و system wedge می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. . . . locomotive bogie frame suspension - axle load transfer is analyzed on the ramp.
[ترجمه گوگل] تعلیق قاب بوژی لوکوموتیو - انتقال بار محور بر روی سطح شیب دار تجزیه و تحلیل می شود
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Because the utility model is a non-power technical bogie truck and can be pushed manually on the railway to be transported and moved, the operation is flexible, and the equipment is safe and reliable.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که مدل کاربردی یک کامیون بوژی فنی غیر قدرتی است و می توان آن را به صورت دستی در راه آهن هل داد تا حمل و نقل و جابجا شود، عملکرد انعطاف پذیر است و تجهیزات ایمن و قابل اعتماد هستند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که مدل مصرفی یک کامیون bogie فنی غیر برقی است و می توان به صورت دستی بر روی راه آهن فشار آورد تا جابجا شود و جابجا شود، این عملیات انعطاف پذیر و قابل اعتماد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The bogie separated equipment is the pivotal and large - size device which is nonstandard for light rail.
[ترجمه گوگل]تجهیزات جدا شده بوژی دستگاه محوری و بزرگ است که برای ریل سبک غیر استاندارد است
[ترجمه ترگمان]تجهیزات از هم جدا شده ابزار محوری و بزرگی است که برای راه آهن سبک طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is all outside frame with vacuum brakes on the rear bogie.
[ترجمه گوگل]تمام این فریم بیرونی با ترمزهای خلاء روی بوژی عقب است
[ترجمه ترگمان]آن تمام کادر خارج از کادر با ترمزهای خلا در قسمت عقب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شیطان (اسم)
devil, archfiend, satan, demon, lucifer, fiend, deuce, beelzebub, bogey, bogie, bogy, daemon, tempter, mephistopheles, papaw, pawpaw

دیو (اسم)
gnome, spook, demon, fiend, bogey, goblin, bogie, bogy, daemon

جن (اسم)
sprite, spook, deuce, goblin, bogie, bogy, bogeyman, elf, jinn, puck, fairy, jinni, fay, urchin, robin goodfellow

تخصصی

[برق و الکترونیک] مترسک علامت دشمن یا هواپیمای ناشناس روی صفحه ی رادار
[ریاضیات] چرخ جفتی، واگن تخت، واگن بی لبه

انگلیسی به انگلیسی

• humphrey bogart (1899-1957), american movie actor, star of "the maltese falcon" and "casablanca", winner of the 1951 academy award for best actor for his role in "the african queen"
(british) wheeled undercarriage below a railway car

پیشنهاد کاربران

𝗯𝗼𝗴𝘆 or 𝗯𝗼𝗴𝗶𝗲 or 𝗯𝗼𝗴𝗲𝘆
Imaginary evil spirit
لولو ، دیو . غول
🔍 غیر از اینها معانی دیگری نیز دارد
bogie ( حمل‏ونقل ریلی )
واژه مصوب: بوژی
تعریف: مجموعه‏ای شامل چهار یا شش چرخ که به صورت جفت در زیر وسیلۀ نقلیۀ ریلی طویل نصب می‏شود و ازطریق لولایی مرکزی حرکت و انعطاف وسیلۀ نقلیۀ را در پیچ ها تسهیل می‏کند
در انگلیسی بریتانیایی به معنی مخاط یا آب دماغ هم هست ( غیررسمی )
معادل آمریکایی: booger
چرخ حماله، ارابه واگن، هزار چرخ، محور ( در زبان فرانسه )

بپرس