body corporate

/ˈbɑːdiˈkɔːrpərət//ˈbɒdiˈkɔːpərət/

معنی: شرکت، شرکت سهامی
معانی دیگر: (حقوق) شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی، موسسه یا شرکت قانونی و به ثبت رسیده، corporation : شرکت

جمله های نمونه

1. As a body corporate, a building society can only act through the human agency of its officers and employees.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک شرکت بدنه، یک جامعه سازنده تنها می تواند از طریق عاملیت انسانی افسران و کارمندان خود عمل کند
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک شرکت بدنه، یک جامعه ساختمانی تنها می تواند از طریق اداره انسانی افسران و کارمندان آن عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A school district is a legally separate body corporate and politic.
[ترجمه گوگل]یک ناحیه مدرسه یک نهاد حقوقی مجزا از شرکت و سیاست است
[ترجمه ترگمان]یک مدرسه مدرسه یک شرکت حقوقی و سیاسی جداگانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Is the set design, development, production in a body corporate.
[ترجمه گوگل]آیا طراحی صحنه، توسعه، تولید در یک شرکت بدنه است
[ترجمه ترگمان]آیا طراحی، توسعه، تولید در یک شرکت وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. "Person" means any natural person, company, firm, body corporate of unincorporated association or body, including any Government or governmental or statutory instrumentality or port authority.
[ترجمه گوگل]«شخص» به معنای هر شخص حقیقی، شرکت، شرکت، مؤسسه شرکتی از انجمن یا نهاد غیرشرکتی، از جمله هر نهاد دولتی یا دولتی یا قانونی یا مرجع بندری است
[ترجمه ترگمان]\"فرد\" به معنای هر فرد طبیعی، شرکت، شرکت، شرکتی، شرکتی از جمعیت و یا نهاد، از جمله هر دولت یا دولتی یا دولتی یا مرجع بندری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There shall be a body corporate called the Hong Kong Council on Smoking and Health.
[ترجمه گوگل]سازمانی به نام شورای هنگ کنگ در مورد سیگار کشیدن و سلامت وجود خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]یک شرکت بدنی وجود خواهد داشت که شورای ورزش و بهداشت هنگ کنگ نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Once registered, a trade union becomes a body corporate and enjoys immunity from certain civil suits.
[ترجمه گوگل]پس از ثبت نام، اتحادیه کارگری به یک سازمان تبدیل می شود و از مصونیت در برابر برخی دعاوی مدنی برخوردار می شود
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک اتحادیه تجاری ثبت نام کرد، یک اتحادیه تجاری به شرکتی تبدیل می شود که از مصونیت از حقوق مدنی برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is worth noting that s. 4applies to persons, thus covering a body corporate.
[ترجمه گوگل]شایان ذکر است که س 4 در مورد افراد اعمال می شود، بنابراین یک شرکت را پوشش می دهد
[ترجمه ترگمان]ارزش توجه به این موضوع را دارد ۴ اعمال می شود در نتیجه یک شرکت بدن را پوشش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Delete the age certification if the director is a body corporate.
[ترجمه گوگل]اگر مدیر یک شرکت بزرگ است، گواهی سن را حذف کنید
[ترجمه ترگمان]اگر مدیر یک شرکت بدنی است، گواهی نامه عصر را حذف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شرکت (اسم)
firm, hand, association, society, company, unity, corporation, body corporate, cahoot, consociation

شرکت سهامی (اسم)
corporation, body corporate, stock company, joint stock

پیشنهاد کاربران

بپرس