blog

/blɑg//blɑg/

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: shortened from "Web log," an online journal that may be personal or topical, in which the author makes regular entries that appear in reverse chronological order and can be read by the general public.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: blogs, blogging, blogged
مشتقات: blogger (n.)
• : تعریف: to write in or add to a blog.

جمله های نمونه

1. When Barbieux started his blog, his aspirations were small; he simply hoped to communicate with a few people.
[ترجمه گوگل]زمانی که باربیو وبلاگ خود را راه اندازی کرد، آرزوهای او کوچک بود او فقط امیدوار بود با چند نفر ارتباط برقرار کند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که Barbieux وبلاگ خود را آغاز کرد، اهداف او کوچک بودند؛ او به سادگی امیدوار بود که با چند نفر ارتباط برقرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The digital marketplace of ideas that welcomes every blog and tweet is the same one that inspires the next generation of innovators to fuel our economies.
[ترجمه گوگل]بازار دیجیتال ایده‌هایی که از هر وبلاگ و توییت استقبال می‌کند، همان بازاری است که الهام‌بخش نسل بعدی نوآوران برای تقویت اقتصاد ما است
[ترجمه ترگمان]بازار دیجیتال ایده هایی که هر وبلاگ و تویی تر را مورد استقبال قرار می دهد، همان چیزی است که نسل بعدی نوآوران را ترغیب می کند تا اقتصاد ما را تامین کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Project Aardvark Blog In 200 a team of four summer interns built the first version of Fog Creek Copilot from start to finish.
[ترجمه گوگل]بلاگ پروژه Aardvark در سال 200، تیمی متشکل از چهار کارآموز تابستانی اولین نسخه Fog Creek Copilot را از ابتدا تا انتها ساختند
[ترجمه ترگمان]وبلاگ \"پروژه Aardvark\" در ۲۰۰ یک تیم چهار کارآموز تابستانی اولین نسخه از \"مه کریک Copilot\" را از ابتدا تا انتها ساخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Remove unused plugins: They slow down your blog by adding unnecessary, unused code that still has to load every time somebody accesses your page.
[ترجمه گوگل]حذف پلاگین های استفاده نشده: آنها با اضافه کردن کدهای غیر ضروری و استفاده نشده وبلاگ شما را کند می کنند و هر بار که شخصی به صفحه شما دسترسی پیدا می کند باید بارگیری شود
[ترجمه ترگمان]متصل شونده های مورد استفاده را حذف کنید: آن ها با اضافه کردن یک کد نامناسب که هنوز مجبور است هر بار کسی به صفحه شما دسترسی پیدا کند، وبلاگ شما را آهسته می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Want to build a premium personal finance Blog, forum, various financial calculators, financial planning software.
[ترجمه گوگل]می خواهید یک وبلاگ، انجمن، ماشین حساب های مالی مختلف، نرم افزار برنامه ریزی مالی بسازید
[ترجمه ترگمان]می خواهید یک وبلاگ مالی خصوصی ویژه، فروم، ماشین حساب مالی مختلف، نرم افزار برنامه ریزی مالی بسازید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The requirement: permit emailing a blog to a known address which then publishes that blog for you.
[ترجمه گوگل]شرط: اجازه ایمیل کردن یک وبلاگ به یک آدرس شناخته شده که سپس آن وبلاگ را برای شما منتشر می کند
[ترجمه ترگمان]این الزام: اجازه ارسال یک بلاگ به نشانی شناخته شده را می دهد که سپس آن وبلاگ را برای شما منتشر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. According to official WebKit blog: "SquirrelFish is 6 times faster than WebKit's previous interpreter. "
[ترجمه گوگل]طبق وبلاگ رسمی WebKit: "SquirrelFish 6 برابر سریعتر از مترجم قبلی WebKit است "
[ترجمه ترگمان]با توجه به وبلاگ رسمی WebKit: \" SquirrelFish ۶ برابر سریع تر از مترجم قبلی WebKit است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is also the ever popular blog add ins.
[ترجمه گوگل]همچنین افزونه های همیشه محبوب وبلاگ نیز وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همچنین وبلاگ مشهور دیگری نیز وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Due to technical problems, the KuKuChew blog aggregator is shut down. Sorry for any inconveniences.
[ترجمه گوگل]به دلیل مشکلات فنی، جمع‌آوری وبلاگ KuKuChew بسته شده است برای ناراحتی ها متاسفم
[ترجمه ترگمان]به خاطر مشکلات فنی، KuKuChew در حال بسته شدن است متاسف به خاطر any
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She has founded three companies, writes a business blog, Sramana Mitra on Strategy, and runs the 1M/1M initiative.
[ترجمه گوگل]او سه شرکت تاسیس کرده است، یک وبلاگ تجاری به نام Sramana Mitra در استراتژی می نویسد و ابتکار 1M/1M را اجرا می کند
[ترجمه ترگمان]او سه شرکت را تاسیس کرده، یک وبلاگ کاری، Mitra میترا بر روی استراتژی، می نویسد و طرح ۱ M \/ ۱ M را اجرا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. John Horgan asked in a Cross-check blog post if speculation in the multiverse is as immoral as speculation in sub-prime mortgages.
[ترجمه گوگل]جان هورگان در یک پست بلاگ بررسی متقابل پرسید که آیا حدس و گمان در جهان چندگانه به اندازه حدس و گمان در وام های مسکن فرعی غیراخلاقی است؟
[ترجمه ترگمان]جان هورگان، در یک وبلاگ Cross سوال کرد که آیا گمانه زنی در مورد multiverse به اندازه گمانه زنی در وام های کم بهره، غیراخلاقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In Focus is The Atlantic's news photography blog. Several times a week, I'll post entries featuring collections of images that tell a story.
[ترجمه گوگل]در فوکوس وبلاگ عکاسی خبری آتلانتیک است چندین بار در هفته، ورودی‌هایی را پست می‌کنم که مجموعه‌ای از تصاویر را نشان می‌دهند که داستانی را بیان می‌کنند
[ترجمه ترگمان]در اینجا وبلاگ عکاسی خبری اطلس است چندین بار در هفته، من entries را پست می کنم که مجموعه ای از تصاویری هستند که داستان را تعریف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One English-language blog headline: "Jackie Chan is a Know-Nothing Self-Loathing Racist. "
[ترجمه گوگل]عنوان یک وبلاگ انگلیسی زبان: "جکی چان یک نژادپرست از خود بیزار است "
[ترجمه ترگمان]یک وبلاگ انگلیسی زبان به زبان انگلیسی: \"جکی چان (Know چان)یک Know - است\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Just after the government attempted to block access to the blog, Sanchez was awarded the Ortega Y Gasset Prize in Journalism — the Spanish-language equivalent of the Pulitzer Prize.
[ترجمه گوگل]درست پس از اینکه دولت تلاش کرد دسترسی به وبلاگ را مسدود کند، سانچز جایزه روزنامه نگاری Ortega Y Gasset را دریافت کرد - معادل اسپانیایی زبان جایزه پولیتزر
[ترجمه ترگمان]بعد از تلاش دولت برای مسدود کردن دسترسی به این وبلاگ، سانچز برنده جایزه Ortega Y در رشته روزنامه نگاری شد - که معادل جایزه پولیتزر و جایزه پولیتزر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In the last 12 months, Stewart has become a tabloid regular and a blog - stalked cynosure.
[ترجمه گوگل]در 12 ماه گذشته، استوارت به یک روزنامه معمولی و وبلاگی تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]در ۱۲ ماه گذشته، استوارت یک روزنامه مصور و یک وبلاگ به سبک stalked شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• on-line shared diary where people can publish diary entries about their personal hobbies or experiences; public online updated chronological entries of links to web sites and subjects with personal remarks by users, weblog

پیشنهاد کاربران

blog مخفف weblog هست که معادل فارسی آن ، وب نوشت می باشد.
( این کلمه قبلا با معادل فارسی تارنما نیز شناخته میشد که فرهنگستان ادب و زبان فارسی ، این معادل را عوض کرد )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : blog
✅️ اسم ( noun ) : blog / blogger / blogging
✅️ صفت ( adjective ) : bloggy / bloggable
✅️ قید ( adverb ) : _
داستان - روایت - حکایت
this is my blog.
تارنما
تار نوشت _تار نگار
وب نوشت
وبلاگ

بپرس