blindfolded

/ˈblaɪndfoʊld//ˈblaɪndfəʊld/

چشم بسته، چشم بستن

جمله های نمونه

1. interrogating prisoners blindfolded is inhumane
بازپرسی از زندانی چشم بسته غیرانسانی است.

2. the prisoners were handcuffed and blindfolded
به زندانیان دستبند زده و چشمان آنها را بسته بودند.

3. the thieves put handcuffs on him and blindfolded him too!
دزدان دستبند به دستش زدند و چشمانش را هم بستند!

4. His abductors blindfolded him and drove him to a flat in southern Beirut.
[ترجمه گوگل]ربایندگانش چشمان او را بستند و او را به آپارتمانی در جنوب بیروت بردند
[ترجمه ترگمان]ربایندگان او را بستند و او را به آپارتمانی در جنوب بیروت بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Justice is often personified as a blindfolded woman holding a pair of scales.
[ترجمه گوگل]عدالت اغلب به صورت زنی با چشم بند که یک جفت ترازو در دست دارد تجسم می یابد
[ترجمه ترگمان]عدالت اغلب به عنوان یک زن چشم بسته در نظر گرفته می شود که یک جفت مقیاس ها را در دست دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I can do it blindfolded.
[ترجمه گوگل]من می توانم این کار را با چشم بند انجام دهم
[ترجمه ترگمان]من می توانم آن را چشم بسته انجام دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They blindfolded him and tied his hands behind his back.
[ترجمه گوگل]چشمانش را بستند و دستانش را از پشت بستند
[ترجمه ترگمان]او را بستند و دست هایش را پشت سرش بستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The report says prisoners were often kept blindfolded.
[ترجمه گوگل]در این گزارش آمده است که زندانیان اغلب با چشمان بسته نگه داشته می شدند
[ترجمه ترگمان]این گزارش می گوید که زندانیان اغلب چشم بسته نگهداری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The victim was blindfolded.
[ترجمه گوگل]قربانی چشم بسته بود
[ترجمه ترگمان]قربانی چشم بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She was blindfolded and taken somewhere in the back of a van.
[ترجمه گوگل]او را با چشمان بسته و به جایی در پشت یک ون بردند
[ترجمه ترگمان]اون چشم بسته بود و یه جایی رو پشت یه ون گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was gagged and blindfolded.
[ترجمه گوگل]او را بسته بودند و چشمانش را بسته بودند
[ترجمه ترگمان]دهان بسته بود و چشمانش بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They were each blindfolded with big red handkerchiefs.
[ترجمه گوگل]هرکدام با دستمال های بزرگ قرمز چشم بسته بودند
[ترجمه ترگمان]هر یک با دستمال قرمز بزرگی بسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was blindfolded and shackled to a radiator.
[ترجمه گوگل]چشمانش را بسته بودند و به رادیاتور بسته بودند
[ترجمه ترگمان]اون چشمه ای بسته بود و به رادیاتور چسبیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was blindfolded and taken to Secret Police headquarters.
[ترجمه گوگل]او را با چشم بند به مقر پلیس مخفی بردند
[ترجمه ترگمان]او چشم بسته بود و به مقر پلیس مخفی برده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Many a blindfolded tasting panel has failed to spot the difference between the apple grown without pesticides and that which has.
[ترجمه گوگل]بسیاری از پانل های چشایی با چشم بسته نتوانسته اند تفاوت بین سیبی که بدون آفت کش رشد می کند و سیبی که دارد تشخیص دهد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از پانل چشیدن مزه چشم بسته در تشخیص تفاوت میان سیب کشت شده بدون آفت کش ها و این که چه چیزی دارد، شکست خورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• with the eyes covered

پیشنهاد کاربران

Seascape: the state of our oceans
Race to the bottom: the disastrous💥blindfolded 💥rush to mine the deep sea
. . .
One of the largest mining operations ever seen on Earth aims to despoil an ocean we are only barely beginning to understand
...
[مشاهده متن کامل]

by Jonathan Watts, global environment editor
Theguardian. com@

اصطلاحا:چشم بسته
کورکورانه
چشم پوشی

بپرس