blessing

/ˈblesɪŋ//ˈblesɪŋ/

معنی: برکت، دعای خیر، نعمت خدا داده، نعمت، موهبت، دعای پیش از غذا
معانی دیگر: طلب آمرزش، طلب برکت، دعای پیش یا پس از غذا، فیض، آفرینگان، فرهومندی، تبرک، تایید، رضا و رغبت، موهبت الهی، استعداد خداداد، نیکبختی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the formal religious act of one who blesses, or the words spoken as part of such act.
مترادف: benediction, sanctification
مشابه: dedication, invocation

- The priest spoke the blessing.
[ترجمه گوگل] کشیش دعای خیر کرد
[ترجمه ترگمان] کشیش دعای خیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: formal approval or well-wishing.
مترادف: approval, assent, sanction
متضاد: condemnation, curse, malediction
مشابه: approbation, consent, endorsement, favor, smile, support

- He sought his parents' blessing for the marriage.
[ترجمه ترنم] او به دنبال رضایت والدینش برای ازدواج بود
|
[ترجمه محمد] او به دنبال موافقت خانوادش برای ازدواج بود
|
[ترجمه گوگل] او برای این ازدواج از پدر و مادرش رضایت داشت
[ترجمه ترگمان] برای ازدواج پدر و مادرش دعا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a special gift or favorable event, esp. one believed to come from a divine source.
مترادف: boon
متضاد: affliction, calamity, curse, pity, shame, tragedy
مشابه: benefaction, favor, gift, mercy

- Your help during our troubles was a blessing.
[ترجمه گوگل] کمک شما در طول مشکلات ما مایه خیر و برکت بود
[ترجمه ترگمان] کمک تو در طول مشکلات ما یه نعمت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- What a blessing that the rain finally came!
[ترجمه گوگل] چه خوب که بالاخره باران آمد!
[ترجمه ترگمان] چه موهبت بزرگی که بالاخره باران آمد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: a prayer, often a short one before a meal; grace.
مترادف: benedicite, grace
مشابه: invocation, prayer, thanksgiving

جمله های نمونه

1. a blessing in disguise
توفیق اجباری

2. the blessing of a good health which most people blithely take for granted
موهبت سلامتی که بیشتر مردم با بی فکری قدر آن را نمی دانند

3. a blessing in disguise
چیزی که ابتدا خوشایند نیست ولی بعدا معلوم می شود که خوب بوده،توفیق اجباری

4. a solemn blessing
تبرک مذهبی

5. a mixed blessing
چیزی که دارای فواید و مضار است،هم خوب و هم بد

6. health is a blessing that money cannot buy
سلامتی موهبتی است که با پول نمی توان خرید.

7. it would be a blessing if it rained
اگر باران بیاید موهبت الهی است.

8. the parents gave their blessing to the newlyweds
والدین دعای خیر خود را بدرقه ی تازه ازدواج کرده ها کردند.

9. let us ask for god's blessing
از خدا طلب مغفرت کنیم.

10. the pope gave them his apostolic blessing
پاپ به عنوان رسول برای آنان طلب آمرزش کرد.

11. if god wills, an enemy can be a blessing
عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد

12. Blessing a new love, similar to a permanent! Congratulations on your wedding day!
[ترجمه گوگل]برکت یک عشق جدید، شبیه به عشق دائمی! روز عروسی شما را تبریک می گویم!
[ترجمه ترگمان]پس از آن پس از آنکه عشق نوینی را که شبیه به یک عشق دائمی بود، Blessing کرد تبریک میگم روز عروسیتون مبارک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Don't let time dilute the wine of friendship. Don't let distance space out missing. Blessing you,forever!
[ترجمه گوگل]اجازه نده زمان شراب دوستی را کمرنگ کند اجازه ندهید فضای فاصله از دست رفته درود بر شما، برای همیشه!
[ترجمه ترگمان]نذار زمان دوستی رو رقیق کنه فضا رو از دست نده برای همیشه you می کنم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Memories can be painful. To forget may be a blessing.
[ترجمه گوگل]خاطرات می توانند دردناک باشند فراموش کردن ممکن است یک نعمت باشد
[ترجمه ترگمان]خاطراتش میتونه دردناک باشه فراموش کردن ممکن است دعای خیر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Joy and fun, wish fulfillment and blessing, come to your home this Thanksgiving!
[ترجمه گوگل]شادی و سرگرمی، برآورده شدن آرزوها و برکت، در این روز شکرگزاری به خانه خود بیایید!
[ترجمه ترگمان]شادی و تفریح، آرزوی موفقیت و دعای خیر به خانه شما در این جشن شکرگزاری بیاید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. I cannot give my blessing to such a proposal.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم به چنین پیشنهادی رضایت بدهم
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم این پیشنهاد را به شما بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The blessing was said in Hebrew.
[ترجمه گوگل]برکت به زبان عبری گفته شد
[ترجمه ترگمان]دعای خیر در زبان عبری به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برکت (اسم)
benediction, felicity, beatitude, blessing, bliss, fatness

دعای خیر (اسم)
benediction, benison, blessing

نعمت خدا داده (اسم)
talent, benison, blessing

نعمت (اسم)
gift, blessing, luxury

موهبت (اسم)
gift, blessing, endowment

دعای پیش از غذا (اسم)
blessing

انگلیسی به انگلیسی

• fortune, grace; gift from god; prayer said over someone or something (as in the prayer made before a meal)
a blessing is something good that you are thankful for.
if something is done with someone's blessing, they approve of it.
if you say that a situation is a mixed blessing, you mean that it has disadvantages as well as advantages.
see also bless.

پیشنهاد کاربران

It is a blessing in disguise
توفیق اجباریه
دعای خیر، شفاعت
لطف، برکت
تایید، رضایت، حمایت
نعمت ، مزیت ، منفعت
تایید
مثال:
You asked for my blessing and I said no.
شما از من تایید ( اجازه ) خواستید، و منم گفتم نه.
● دعا
say blessing: دعا خواندن
ask blessing on sb: دعا کردن برای کسی
● اتفاق خیلی خوب ( که از روی شانس یا رحم پرودگار باشه )
it was a blessing that no one was hurt
شانس آوردیم/ خدا رحم کرد که کسی آسیب ندید
اتفاق خوب
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : bless
✅️ اسم ( noun ) : blessing / blessedness
✅️ صفت ( adjective ) : blessed
✅️ قید ( adverb ) : blessedly
✅ صوت ( exclamation ) : bless
تبرک
موافقت کردن ( اسم )
مبارک
✔️دعای خیر
New Beijing bourse faces tough road ahead despite Xi’s blessing
Financial Times@
I've come to ask for your blessing
اومدم تا برام "دعای خیر" کنی. ‏
《 پارسی را پاس بِداریم》
blessing
یِکی اَز کاربُردهایِ این واژه دَر بَرابَرِ curse اَست.
blessing # curse
curse = نِفرین : نِ - فَرین ( آ - فَرین )
نِ = به سویِ پایین ، ناکی ( مَنفی )
...
[مشاهده متن کامل]

واژه هایِ زیر بَرایِ blessing پیش نَهادمی شَوَد :
فَرین ، بِفرین ، پِفرین ، اَفرین ، آفَرین
وات هایِ ب ، پ ، اَ ، آ مینه یِ گاشتی ( مَعنیِ مُثبَت ) به سِتاک می دَهَند.

برکت وجود

حمایت
موهبت
دعای خیر
طلب مغفرت
موافقت
اجازه
دعای خیر
نعمت
رضا و رغبت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس