blank cheque

/ˈblæŋkˈt͡ʃek//blæŋkt͡ʃek/

سندیامهر، چک سفید، اختیار

جمله های نمونه

1. We are not prepared to write a blank cheque for companies that have run into trouble.
[ترجمه گوگل]ما حاضر نیستیم برای شرکت هایی که با مشکل مواجه شده اند چک سفید بنویسیم
[ترجمه ترگمان]ما آماده نیستیم که یک چک سفید برای شرکت هایی که دچار مشکل شده اند بنویسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The architect was given / presented with a blank cheque to design a new city centre.
[ترجمه گوگل]به معمار یک چک سفید برای طراحی یک مرکز شهر جدید داده شد
[ترجمه ترگمان]این معمار با یک چک سفید برای طراحی یک مرکز جدید شهر ارائه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was, in a sense, given a blank cheque to negotiate the new South Africa.
[ترجمه گوگل]به یک معنا به او چک سفیدی داده شد تا در مورد آفریقای جنوبی جدید مذاکره کند
[ترجمه ترگمان]او به معنای چک سفید برای مذاکره درباره آفریقای جنوبی جدید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And here . . . sign this blank cheque for what you owe.
[ترجمه گوگل]و اینجا این چک سفید را برای آنچه مدیون هستید امضا کنید
[ترجمه ترگمان]و این چک سفید را برای آنچه که بدهکار هستید امضا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There will be no blank cheque for missile defence.
[ترجمه گوگل]هیچ چک سفیدی برای دفاع موشکی وجود نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]هیچ چک خالی برای دفاع موشکی وجود نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was effectively granted a blank cheque to conduct a war without Congressional authorization for up to 90 days.
[ترجمه گوگل]او عملاً یک چک سفید برای انجام جنگ بدون مجوز کنگره تا 90 روز اعطا شد
[ترجمه ترگمان]او به طور موثر یک چک سفید برای انجام یک جنگ بدون مجوز کنگره تا ۹۰ روز به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The architect was given with a blank cheque to design a new city center.
[ترجمه گوگل]یک چک سفید به معمار داده شد تا یک مرکز شهر جدید طراحی کند
[ترجمه ترگمان]برای طراحی یک مرکز جدید شهر، یک چک سفید داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The manager gave her blank cheque to reorganize the department in any way she thought fit.
[ترجمه گوگل]مدیر به او چک سفید داد تا به هر طریقی که فکر می‌کند این بخش را سازماندهی کند
[ترجمه ترگمان]مدیر به او چکی خالی داد تا به هر طریقی که فکر می کرد اداره را دوباره مرتب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Many CEOs want to get a blank cheque from the board to lead the company.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مدیران عامل می خواهند برای رهبری شرکت چک سفیدی از هیئت مدیره بگیرند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مدیران عامل می خواهند چک سفیدی را از هییت مدیره دریافت کنند تا شرکت را هدایت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Give me a blank cheque!
[ترجمه گوگل]یک چک سفید به من بده!
[ترجمه ترگمان]یک چک سفید به من بدهید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We cannot let our democracy become a matter of simply giving a bunch of politicians a blank cheque to govern us every five years.
[ترجمه گوگل]ما نمی‌توانیم اجازه دهیم که دموکراسی ما به موضوعی تبدیل شود که هر پنج سال یک بار به دسته‌ای از سیاستمداران یک چک سفید بدهیم تا بر ما حکومت کنند
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم اجازه بدهیم که دموکراسی ما به سادگی به یک مشت سیاستمداران یک چک سفید بدهد که هر پنج سال ما را تحت کنترل داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• freedom, liberty to do as one pleases
a blank cheque is a cheque that you sign and give to someone for them to write in the amount of money that they want you to pay them.
if you give someone a blank cheque, you give them the authority to do what they think is best in a particular situation or to spend as much money as they think is necessary.

پیشنهاد کاربران

بپرس