black eye

/ˈblækˈaɪ//blækaɪ/

سیه چشم، چشم سیاه، سیاهی اطراف چشم (در اثر ضربه و غیره)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: darkening and discoloration of the flesh around the eye, as from a bruise or blow.

(2) تعریف: (informal) a sign or source of disgrace or disrepute.
مشابه: stain, stigma

- The scandal gave his whole department a black eye.
[ترجمه مهدخت] رسوایی بدنامی برای کل بخش به بار آورد
|
[ترجمه کهدخت] رسوایی باعث بدنامی کل بخش شد
|
[ترجمه گوگل] این رسوایی تمام بخش او را سیاه کرد
[ترجمه ترگمان] این رسوایی، کل بخش رو یه چشم سیاه به هم زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Uncle Geooge got a black eye for ogling a lady in the pub.
[ترجمه گوگل]عمو ژئوج به خاطر نگاه کردن به یک خانم در میخانه چشم سیاهی پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]عمو Geooge چشم سیاه برای چشم چرونی یک خانم در میخانه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Jack looked like someone had given him a black eye .
[ترجمه گوگل]جک به نظر می رسید که کسی به او چشم سیاهی داده است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که جک یک چشم سیاه به او داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He received a black eye in the tussle.
[ترجمه گوگل]او در درگیری چشم سیاهی دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]او یک چشم سیاه به دست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Holy cow! How did you get that black eye?
[ترجمه گوگل]گاو مقدس! چطوری اون چشم سیاه رو گرفتی؟
[ترجمه ترگمان]! یا گاو مقدس اون چشم سیاه رو از کجا گیر آوردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A black eye, a torn hand, blisters on your feet — my God, what a chapter of accidents!
[ترجمه گوگل]یک چشم سیاه، یک دست پاره، تاول روی پاهای شما - خدای من، چه فصل تصادف!
[ترجمه ترگمان]یک چشم سیاه، یک دست پاره، چند تا پینه پای تو - خدای من، چه فصلی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That black eye you got in the fight is a real beauty!
[ترجمه گوگل]اون چشم سیاهی که تو دعوا گرفتی یه زیبایی واقعیه!
[ترجمه ترگمان]آن چشمان سیاه که تو در جنگ داری، یک زیبایی واقعی است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He asked if I'd got my black eye in a fight - I told him the prosaic truth that I'd banged my head on a door.
[ترجمه گوگل]او پرسید که آیا من در یک دعوا چشمم سیاه شده است یا خیر؟
[ترجمه ترگمان]او از من پرسید که من چشم سیاه خود را در یک جنگ دارم - به او حقیقت ملال آور را گفتم که سرم را به در کوبیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The boy had a black eye after the fight.
[ترجمه گوگل]پسر بعد از دعوا چشمش سیاه شد
[ترجمه ترگمان]پسر بعد از جنگ یک چشم سیاه به او زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. How'd you get that black eye?
[ترجمه گوگل]چطوری اون چشم سیاه رو گرفتی؟
[ترجمه ترگمان]اون چشم سیاه رو از کجا گیر آوردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her face was a white powder mask with black eye make-up and black lip gloss.
[ترجمه گوگل]صورتش یک ماسک پودر سفید با آرایش چشم مشکی و برق لب مشکی بود
[ترجمه ترگمان]صورتش پودر سفیدی بود با چشم سیاه و برق لب سیاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. On another player, the black eye might look tough.
[ترجمه گوگل]در یک بازیکن دیگر، چشم سیاه ممکن است سخت به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]در یک بازیکن دیگر، چشم سیاه ممکن است سخت به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They put my name down, gave me a black eye.
[ترجمه گوگل]اسمم را گذاشتند، چشم سیاهی به من دادند
[ترجمه ترگمان]اسمم رو گذاشتن پایین، یه چشم سیاه بهم دادن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He came home one day with a black eye.
[ترجمه گوگل]او یک روز با چشم سیاه به خانه آمد
[ترجمه ترگمان]یک روز با یک چشم سیاه به خانه آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Look at that black eye make-up and the suspenders.
[ترجمه گوگل]به آرایش چشم مشکی و آویزان نگاه کنید
[ترجمه ترگمان] اون چشم سیاه و بند شلوار رو ببین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• discoloration of the skin around the eye, bruised eye (resulting from a blow, etc.)
if someone has a black eye, they have a dark-coloured bruise around one of their eyes.

پیشنهاد کاربران

if you have a black eye, you have a dark area around your eye because you have been hit:
بادمجان اطراف چشم، کبودی چشم
I bet you'd look pretty with a black eye
منشاء رسوایی
لکه ننگ
کبودی زیر چشم یا همان بادمجان زیر چشمش هست خودمون
مثلاl. fot a black eye
میشه زیر چشم کبوده
همون بادمجون زیر چشم به اصطلاح خودمون
Jack looked like someone had given him a black eye
چشم او ( پسر، مرد ) کبود شده است
کبودی چشم
سیاهی ( کبودی ) چشم

بپرس