biochemistry

/ˌbaɪoʊˈkemɪstri//ˌbaɪəʊˈkemɪstri/

معنی: زیست شیمی
معانی دیگر: (دانشی که با فرایندهای شیمیایی زیست در گیاهان و جانداران سر و کار دارد) زیست شیمی، بیوشیمی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: biochemical (adj.), biochemically (adv.), biochemist (n.)
• : تعریف: the science of the chemistry of living things.

- The action of enzymes is one of the areas of interest within the field of biochemistry.
[ترجمه گوگل] عمل آنزیم ها یکی از حوزه های مورد علاقه در زمینه بیوشیمی است
[ترجمه ترگمان] عمل آنزیم ها یکی از زمینه های مورد علاقه در زمینه بیوشیمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Her specialty is biochemistry.
[ترجمه گوگل]تخصص او بیوشیمی است
[ترجمه ترگمان]تخصص او بیوشیمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Your biochemistry is almost identical to that of your cat.
[ترجمه گوگل]بیوشیمی شما تقریباً با گربه شما یکسان است
[ترجمه ترگمان]biochemistry تقریبا با این گربه تو یک سان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Phil has/is doing/is studying for an MSc in biochemistry.
[ترجمه گوگل]فیل برای کارشناسی ارشد بیوشیمی دارد/در حال انجام/در حال تحصیل است
[ترجمه ترگمان]فیل در حال انجام است \/ در حال مطالعه برای an در بیوشیمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He's got a PhD in Biochemistry.
[ترجمه گوگل]او دکترای بیوشیمی دارد
[ترجمه ترگمان]او یک PhD در بیوشیمی دریافت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She has a degree in Biochemistry from London University.
[ترجمه گوگل]او دارای مدرک بیوشیمی از دانشگاه لندن است
[ترجمه ترگمان]او مدرک بیوشیمی را در دانشگاه لندن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Social anthropology is not just a branch of biochemistry.
[ترجمه گوگل]انسان شناسی اجتماعی فقط شاخه ای از بیوشیمی نیست
[ترجمه ترگمان]انسان شناسی اجتماعی تنها شاخه ای از زیست شیمی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The biochemistry of the human brain affects the impact of television.
[ترجمه گوگل]بیوشیمی مغز انسان بر تأثیر تلویزیون تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]بیوشیمی مغز انسان بر تاثیر تلویزیون تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The role of comparative biochemistry in parasites and its role in drug resistance - species differences in tubulin - E Lacey.
[ترجمه گوگل]نقش بیوشیمی مقایسه ای در انگل ها و نقش آن در مقاومت دارویی - تفاوت گونه ها در توبولین - E Lacey
[ترجمه ترگمان]نقش زیست شیمی comparative در parasites و نقش آن در مقاومت دارویی - گونه در tubulin - E
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He found an opportunity to work in the biochemistry laboratory at Cambridge, and then came to Florey.
[ترجمه گوگل]او فرصتی برای کار در آزمایشگاه بیوشیمی در کمبریج پیدا کرد و سپس به فلوری آمد
[ترجمه ترگمان]او یک فرصت برای کار در آزمایشگاه بیوشیمی در کمبریج پیدا کرد و سپس به Florey آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. On admission blood was taken for haematology and biochemistry and for leukocyte and red cell labelling.
[ترجمه گوگل]در هنگام بستری، خون برای هماتولوژی و بیوشیمی و برای برچسب زدن لکوسیت و گلبول قرمز گرفته شد
[ترجمه ترگمان]در مورد پذیرش خون برای haematology و بیوشیمی و برچسب زدن به نام leukocyte و نوار قرمز به کار گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Comparative Biochemistry of Parasitic Helminths is a challenging assessment of current ideas in the field written by acknowledged world authorities.
[ترجمه گوگل]بیوشیمی مقایسه ای هلمینت های انگلی یک ارزیابی چالش برانگیز از ایده های فعلی در این زمینه است که توسط مقامات معتبر جهانی نوشته شده است
[ترجمه ترگمان]زیست شیمی Comparative (helminths Parasitic)یک ارزیابی چالش برانگیز از ایده های فعلی در زمینه نوشته شده توسط مقامات جهانی تایید شده می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But particular abnormalities in biochemistry have been linked to schizophrenia since it was first discovered that hallucinatory drugs could induce a psychosis.
[ترجمه گوگل]اما ناهنجاری‌های خاص در بیوشیمی از زمانی که برای اولین بار کشف شد که داروهای توهم‌آور می‌توانند روان پریشی شوند، با اسکیزوفرنی مرتبط شده است
[ترجمه ترگمان]اما اختلالات خاصی در بیوشیمی در ارتباط با شیزوفرنی است، زیرا اولین بار کشف شد که مواد مخدر hallucinatory می تواند یک جنون را القا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Applicants should have a degree in biochemistry, molecular biology, cell biology or a similar background.
[ترجمه گوگل]متقاضیان باید دارای مدرک بیوشیمی، زیست شناسی مولکولی، زیست شناسی سلولی یا سابقه مشابه باشند
[ترجمه ترگمان]متقاضیان باید مدرک در بیوشیمی، بیولوژی مولکولی، زیست شناسی سلولی و یا یک پس زمینه مشابه داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Candidates with an interest in molecular biology, protein biochemistry and immunology are urged to apply.
[ترجمه گوگل]از داوطلبان علاقه مند به زیست شناسی مولکولی، بیوشیمی پروتئین و ایمونولوژی دعوت می شود که درخواست دهند
[ترجمه ترگمان]داوطلبان با توجه به بیولوژی مولکولی، زیست شیمی و immunology ها به درخواست اعمال می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیست شیمی (اسم)
biochemistry

تخصصی

[شیمی] (دانشی که با فرایندهاى شیمیایی زیست در گیاهان و جانداران سر و کار دارد) زیست شیمی
[زمین شناسی] زیست شیمی
[بهداشت] زیست شیمی
[نساجی] بیوشیمی
[پلیمر] زیست شیمی

انگلیسی به انگلیسی

• study of chemical processes in organisms
biochemistry is the science which is concerned with the chemistry of living things.

پیشنهاد کاربران

لانگمن دیکشنری : زیست شیمی
Chemistry of living things
بیوشیمی
cretinine Biochemistry
biochemistry ( شیمی )
واژه مصوب: زیست‏شیمی
تعریف: علم مطالعۀ ترکیب های شیمیایی در اندامگان های زنده
علم مطالعه سامانه ها ( سیستم ها ) ی زنده
آزمایش

بپرس