bilge

/bɪldʒ//bɪldʒ/

معنی: اب ته کشتی، شکم بشکه، هر چیز زننده و متعفن، تراوش کردن، رخنه پیدا کردن
معانی دیگر: خمیدگی یا انحنای بشکه، خمیدگی یا انحنای دیواره ی تحتانی کشتی، خن، کوژی ته کشتی، (گاهی به صورت جمع) پایین ترین بخش درون کشتی، ته کشتی، فاضلابی که در کف کشتی جمع می شود، گنداب (bilge water هم می گویند)، لجن، مانداب، منجلاب، صدمه زدن به یا خوردن به ته کشتی (به طوری که آب وارد آن شود)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the rounded part of a ship's hull between the bottom and the sides.
مشابه: bottom, hull, shell

- Without a working pump, the water collected in the bilge would endanger the ship.
[ترجمه گوگل] بدون پمپ کار، آب جمع شده در آبگیر، کشتی را به خطر می اندازد
[ترجمه ترگمان] بدون پمپ کردن پمپ، آب جمع آوری شده در لجن ته کشتی کشتی را به خطر می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: water that gradually collects in that part of a ship.
مترادف: leakage
مشابه: effluence, percolation, seep

(3) تعریف: (informal) stupid talk.
مترادف: baloney, drivel, folderol, gibberish, hogwash, jabber, jabberwocky, malarkey, nonsense, poppycock, rubbish
مشابه: babble, balderdash, bunk, hooey, humbug, piffle, twaddle
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: bilges, bilging, bilged
• : تعریف: of a ship, to leak in the rounded area near the bottom of the hull.
مترادف: leak
مشابه: seep
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to breach the lower part of (a ship's hull).
مترادف: breach
مشابه: open, rupture, split

جمله های نمونه

1. Don't talk such bilge!
[ترجمه گوگل]این قدر حرف نزن!
[ترجمه ترگمان]به این کشتی حرف نزن!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She bilged out of Columbia University.
[ترجمه گوگل]او از دانشگاه کلمبیا خارج شد
[ترجمه ترگمان]او از دانشگاه کلمبیا خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The bilges had been pumped and the ship was ready to set sail once again.
[ترجمه گوگل]آب‌ها پمپ شده بودند و کشتی دوباره آماده حرکت بود
[ترجمه ترگمان]و کشتی در حال تلمبه زدن بود و کشتی آماده بود که بار دیگر حرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't give me that bilge!
[ترجمه گوگل]آن آب ریز را به من نده!
[ترجمه ترگمان]! اون کشتی رو به من نده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The bilge pump was on the bulkhead.
[ترجمه گوگل]تلمبه اب آب بند روی دیوار بود
[ترجمه ترگمان]پمپ بنزین روی دیواره داخلی بدنه کشتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. After the bilge on feculent hair, oil divides mix up perfume, produce peculiar smell possibly also.
[ترجمه گوگل]پس از ریزش آب بر روی موهای مدفوع، تقسیم روغن، عطر را مخلوط کرده و احتمالاً بوی عجیبی نیز ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]پس از آن که موهای آ ره روی موهای feculent کار می کند، روغن عطر را از هم جدا می کند و بوی خاصی هم به مشام می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And the connection strength of the bilge keel of FRP fishing boat was obtained based on the ripping tests of 4 FRP frames.
[ترجمه گوگل]و استحکام اتصال بیلج کیل قایق ماهیگیری FRP بر اساس تست ریپینگ 4 قاب FRP بدست آمد
[ترجمه ترگمان]و مقاومت اتصال قایق ماهی گیری شده از FRP ها بر پایه آزمون های برشی ۴ فریم از FRP به دست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bilge water treatment is an environmental application that must meet stringent requirements of international legislation.
[ترجمه گوگل]تصفیه آب بیلج یک برنامه زیست محیطی است که باید الزامات سختگیرانه قوانین بین المللی را برآورده کند
[ترجمه ترگمان]فرآیند تصفیه آب یک کاربرد زیست محیطی است که باید الزامات سخت و سخت قوانین بین المللی را برآورده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Have after appendicitis operation bilge abdomen phenomenon what reason is this excuse me?
[ترجمه گوگل]آیا بعد از عمل آپاندیسیت پدیده بیلج شکم چه دلیلی دارد؟
[ترجمه ترگمان]پس از جراحی appendicitis appendicitis روی شکم، چه دلیلی برای من این کار را می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Can uterine flesh tumour cause abdomen to bilge painful?
[ترجمه گوگل]آیا تومور گوشتی رحم می تواند باعث دردناک شدن شکم شود؟
[ترجمه ترگمان]می تونه تومور پوستی رو به شکمش بزنه تا شکمش درد کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Its patient much companion has epigastrium to bilge full, pectoral coerce suffering is full, umbilical ministry moves palpitate hyperfunction, the disease such as constipation.
[ترجمه گوگل]همراه بیمار آن بسیار اپی گاستر به آبریز کامل، درد سینه اجبار پر است، وزارت ناف حرکت می کند تپش بیش از حد، بیماری مانند یبوست
[ترجمه ترگمان]از آنجایی که این بیماری دچار یبوست شده، این بیماری از جمله یبوست این بیماری را به طور کامل به دام می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The boilers, the ballast water system and the bilge water system haven't been tested yet.
[ترجمه گوگل]دیگ‌های بخار، سیستم آب بالاست و سیستم آب آشامیدنی هنوز آزمایش نشده‌اند
[ترجمه ترگمان]بخار، سیستم آب بالاست و سیستم آب پایین دست هنوز مورد آزمایش قرار نگرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Don't you get sucking of that bilge, John.
[ترجمه گوگل]نکنه اون آبغوره رو می مکی جان
[ترجمه ترگمان]جان، تو این سطل آشغال را sucking
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This system can fast and safely receive the bilge water.
[ترجمه گوگل]این سیستم می تواند با سرعت و ایمن آب آب را دریافت کند
[ترجمه ترگمان]این سیستم می تواند سریع و ایمن آب را دریافت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اب ته کشتی (اسم)
bilge

شکم بشکه (اسم)
bilge

هر چیز زننده و متعفن (اسم)
bilge

تراوش کردن (فعل)
ooze, exude, bilge, infiltrate, leak, osmose, percolate, secrete, seep, transude

رخنه پیدا کردن (فعل)
bilge

انگلیسی به انگلیسی

• lower part of a ship; garbage, filth (slang)
break into the bilge, discover a break in the bilge (lower part of a ship)

پیشنهاد کاربران

لانگمن دیکشنری :
۱ _ خَن کشتی
۲ _ ( غیر رسمی ) صحبت احمقانه
خَن ( کشتی )
bilge ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: خَن
تعریف: فضایی در قسمت زیرین کشتی که محل جمع‏آوری پساب است
پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که آب در آن جمع میشود
تخصصی دریانوردی: خن کشتی

بپرس