bilaterally


ازدوسو، ازدوطرف

جمله های نمونه

1. Chordates are bilaterally symmetrical, triploblastic segmented coelomates which demonstrate a deuterostomic pattern of early embryonic development.
[ترجمه گوگل]آکوردها سلوماتهای متقارن دو طرفه و تری پلوبلاستیک هستند که الگوی دوتروستومیک رشد اولیه جنینی را نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]Chordates به صورت دو جانبه متقارن، triploblastic بخش بندی می شوند که الگوی deuterostomic از رشد اولیه نمو جنین را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Symmetry Waveforms . Ideally, each human face is bilaterally symmetrical when viewed in either visual or IR imagery.
[ترجمه گوگل]شکل موج های تقارن در حالت ایده‌آل، هر چهره انسان وقتی در تصاویر بصری یا مادون قرمز دیده می‌شود، به صورت دوطرفه متقارن است
[ترجمه ترگمان]تقارن تقارن در حالت ایده آل، هر چهره انسانی وقتی در تصاویر بصری یا IR در نظر گرفته می شود، به صورت دو جانبه متقارن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The uterosacral ligaments were clamped bilaterally, transected, and suture in a similar fashion.
[ترجمه گوگل]رباط های رحمی خاجی به صورت دو طرفه بسته شدند، قطع شدند و به روشی مشابه بخیه شدند
[ترجمه ترگمان]The uterosacral ligaments دو طرف،، transected و suture به روش مشابهی clamped شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The ABRs were bilaterally recorded with monaural stimulation from the animal model of acoustic tumor in 10 rats.
[ترجمه گوگل]ABR ها به صورت دوطرفه با تحریک تک گوش از مدل حیوانی تومور آکوستیک در 10 موش صحرایی ثبت شد
[ترجمه ترگمان]The به همراه تحریک monaural از مدل حیوانی تومور صوتی در ۱۰ موش به صورت دو جانبه ثبت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Surface electromyographic activity was recorded bilaterally from the sternocleidomastoid, anterior scalene (AS), cervical extensor (CE) and UT muscles.
[ترجمه گوگل]فعالیت الکترومیوگرافی سطحی به صورت دو طرفه از عضلات استرنوکلیدوماستوئید، اسکالن قدامی (AS)، اکستانسور گردن رحم (CE) و عضلات UT ثبت شد
[ترجمه ترگمان]فعالیت electromyographic سطحی به صورت دو طرف از ماهیچه جناغی - فوقانی، scalene قدامی (مانند)، گردنه رحم (CE)و ماهیچه های UT به ثبت رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The data in the Performance Test shall be Bilaterally recorded and confirmed.
[ترجمه گوگل]داده های موجود در آزمون عملکرد باید به صورت دو طرفه ثبت و تأیید شود
[ترجمه ترگمان]داده های تست عملکرد باید ثبت شده و تایید شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Body plan: triploblastic, bilaterally symmetrical, coelomate animals: symmetry may be lost later in development.
[ترجمه گوگل]طرح بدن: حیوانات تری پلوبلاستیک، متقارن دو طرفه، کلومات: تقارن ممکن است در مراحل بعدی رشد از بین برود
[ترجمه ترگمان]طرح بدن: triploblastic، دو جانبه متقارن، coelomate حیوان: تقارن ممکن است بعدا در توسعه از دست برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In fact, bilaterally to spread out already.
[ترجمه گوگل]در واقع، به صورت دوجانبه به گسترش در حال حاضر
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، دو طرف باید پیش از این گسترش یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Note the bilaterally enlarged kidneys that nearly fill the abdomen below the liver.
[ترجمه گوگل]به کلیه های بزرگ شده دو طرفه توجه کنید که تقریباً شکم زیر کبد را پر می کنند
[ترجمه ترگمان]به کلیه ها که به صورت دو جانبه اضافه می شوند، توجه داشته باشید که تقریبا شکم را در زیر کبد پر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Bilaterally symmetrical, the nose is definitely the mole's most striking feature.
[ترجمه گوگل]بینی به صورت متقارن دو طرفه، قطعا بارزترین ویژگی خال است
[ترجمه ترگمان]به طور قطع متقارن، بینی به طور حتم the ویژگی خال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Patients mayshow extensive, bilaterally symmetric, nonanesthetic skin lesions with macules, nodules, plaques, or papules.
[ترجمه گوگل]بیماران ممکن است ضایعات پوستی گسترده، متقارن دو طرفه و غیر بیهوشی همراه با ماکول، ندول، پلاک یا پاپول را نشان دهند
[ترجمه ترگمان]بیمارانی که به صورت دو جانبه متقارن هستند، به همراه macules، nodules، plaques و یا papules، ضایعات پوست را به صورت دو جانبه و دو جانبه انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. RESULTS: The origin of the splanchnic nerve was bilaterally asymmetrical in all the specimens.
[ترجمه گوگل]نتایج: منشاء عصب اسپلانکنیک در تمام نمونه ها به صورت دو طرفه نامتقارن بود
[ترجمه ترگمان]نتایج: منشا عصب splanchnic در تمام نمونه ها نامتقارن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They are bilaterally symmetrical, triploblastic, coelomate organisms.
[ترجمه گوگل]آنها ارگانیسم های متقارن دو طرفه، تری پلوبلاستیک و سلومات هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها به صورت دو جانبه متقارن، triploblastic و coelomate وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Water and lactate were reduced bilaterally after disc lesion and ipsilateral to nerve lesion.
[ترجمه گوگل]آب و لاکتات پس از ضایعه دیسک به صورت دو طرفه و ضایعه عصبی همان طرف کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]آب و لاکتات به صورت دو جانبه پس از lesion دیسک و ipsilateral به lesion عصبی کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The spores are monolete, bilaterally symmetric, elliptic in polar view, and semiorbicular or reniform in equatorial view.
[ترجمه گوگل]هاگ ها تک تک، متقارن دو طرفه، در نمای قطبی بیضوی و در نمای استوایی نیمه دایره ای یا نوین شکل هستند
[ترجمه ترگمان]The عبارتند از: monolete، متقارن دو طرف، بیضوی در دید قطبی، و semiorbicular یا reniform در نمای استوایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in bilateral way

پیشنهاد کاربران

بپرس