bifocal

/ˌbaɪˈfoʊkl̩//ˌbaɪˈfəʊkl̩/

معنی: دو دید، دارای دو کانون، دوکانونی
معانی دیگر: (در مورد عدسی) دو کانونه، دو دیده، دوکانونی درمورد عدسی، عینک دو کانونی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: in optics, having two focal lengths.

(2) تعریف: of eyeglasses or contact lenses, having two sections in each lens, one correcting for near vision and one for distant vision.
اسم ( noun )
• : تعریف: (pl.) eyeglasses or contact lenses with separate sections that correct for near and far vision.

جمله های نمونه

1. Mrs Bierce wears thick bifocal lenses.
[ترجمه مطهره] خانم بیرس عینک دو کانونی با لنز هایی ضخیم می زند.
|
[ترجمه گوگل]خانم بیرس از لنزهای دو کانونی ضخیم استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]خانم Bierce لنزهای ضخیم bifocal می پوشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her eyes looked huge behind her bifocal lenses.
[ترجمه مطهره] چشم هایش پشت لنز های عینک دو کانونی اش بسیار بزرگ به نظر می آمدند.
|
[ترجمه گوگل]چشمانش از پشت لنزهای دو کانونی بزرگ به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]چشم هایش از پشت عینک bifocal بزرگ به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The entire arrangement makes it easy for this bifocal fish to spot a tasty bug flying above the water, or a bit of algae below.
[ترجمه گوگل]کل آرایش این ماهی دو کانونی را آسان می کند تا یک حشره خوشمزه را که در بالای آب پرواز می کند، یا کمی جلبک در زیر آب پیدا کند
[ترجمه ترگمان]کل آرایش برای این ماهی bifocal آسان است تا یک حشره خوش مزه که بالای آب پرواز می کند و یا کمی جلبک در زیر آن را تشخیص دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He also made the first pair of bifocal glasses and invented a musician instrument called the glass harmonica and a stepladder chair.
[ترجمه گوگل]او همچنین اولین جفت عینک دو کانونی را ساخت و یک ساز نوازنده به نام سازدهنی شیشه ای و صندلی پله ای را اختراع کرد
[ترجمه ترگمان]او همچنین اولین جفت عینک bifocal را ساخت و یک ابزار موسیقی به نام the شیشه ای و یک صندلی stepladder اختراع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Use bifocal or varifocal lenses may relieve asthenopia.
[ترجمه گوگل]استفاده از لنزهای دو کانونی یا وریفوکال ممکن است آستنوپی را تسکین دهد
[ترجمه ترگمان]استفاده از لنزهای bifocal و یا varifocal ممکن است asthenopia را تسکین دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Current methods such as single-focus glasses, bifocal glasses and progressive additional lens are the most widely used for correction of presbyopia.
[ترجمه گوگل]روش های فعلی مانند عینک های تک فوکوس، عینک های دو کانونی و لنزهای اضافی پیشرونده بیشترین کاربرد را برای اصلاح پیرچشمی دارند
[ترجمه ترگمان]روش های کنونی مانند عینک تک فوکوس، عینک bifocal و لنز اضافی پیشرو به طور گسترده برای تصحیح of مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He also made the first pair of bifocal glasses and invented a musical instrument called the glass harmonica and the stepladder chair.
[ترجمه گوگل]او همچنین اولین جفت عینک دو کانونی را ساخت و ساز موسیقی به نام سازدهنی شیشه ای و صندلی پله ای را اختراع کرد
[ترجمه ترگمان]او همچنین اولین جفت عینک bifocal را ساخت و یک ابزار موسیقی به نام the شیشه ای و صندلی stepladder اختراع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Some manufacturers are also developing bifocal IOLS, which may eliminate the need in some patients for prescription glasses after surgery.
[ترجمه گوگل]برخی از تولیدکنندگان نیز در حال توسعه IOLS دو کانونی هستند که ممکن است نیاز برخی بیماران به عینک های طبی را پس از جراحی برطرف کند
[ترجمه ترگمان]برخی از تولید کنندگان نیز در حال توسعه bifocal IOLS هستند که ممکن است نیاز به برخی از بیماران پس از جراحی را حذف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He also made the first pair of bifocal glassed and invented a musical instrument called the glass harmonica and the stepladder chair.
[ترجمه گوگل]او همچنین اولین جفت شیشه دو کانونی را ساخت و ساز موسیقی به نام سازدهنی شیشه ای و صندلی پله ای را اختراع کرد
[ترجمه ترگمان]او همچنین اولین جفت bifocal glassed را ساخت و یک ابزار موسیقی به نام the و صندلی stepladder اختراع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The experiment results of the ideal bifocal image pairs is shown in the end of the paper, and the reason of the experiment error is analyzed.
[ترجمه گوگل]نتایج آزمایش جفت های تصویر دو کانونی ایده آل در پایان مقاله نشان داده شده است و دلیل خطای آزمایش تحلیل می شود
[ترجمه ترگمان]نتایج آزمایش جفت تصویر bifocal ایده آل در انتهای مقاله نشان داده شده است، و دلیل خطای تجربه تحلیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. People who wear bifocal glasses know all about how the distorted view they get when looking downwards at the ground.
[ترجمه گوگل]افرادی که از عینک های دو کانونی استفاده می کنند همه چیز را در مورد نحوه ی انحراف دیدی که هنگام نگاه کردن به سمت پایین به زمین به دست می آورند، می دانند
[ترجمه ترگمان]افرادی که عینک bifocal می پوشند، همه چیز را در مورد این که چگونه منظره کج شده هنگام نگاه به پایین به پایین نگاه می کنند، می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pimping a bifocal and all the bearing of a Hogwarts faculty member, 88-year-old amateur astronomer and TV personality Sir Patrick Moore has contributed vocals to a track by musician Carl Cape.
[ترجمه گوگل]سر پاتریک مور، ستاره شناس آماتور و شخصیت تلویزیونی 88 ساله، با صدای دو کانونی و تمام توانایی های یکی از اعضای هیأت علمی هاگوارتز، در آهنگی از موسیقیدان کارل کیپ با آواز همکاری کرده است
[ترجمه ترگمان]pimping یک bifocal و تمام bearing یک عضو هییت علمی هاگوارتز، یک منجم آماتور ۸۸ ساله و شخصیت تلویزیونی سر پاتریک مور، خواننده را به یک قطعه توسط نوازنده، کارل کیپ، کمک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. CFP(Common Focus Point)imaging technology contains confocal and bifocal version.
[ترجمه گوگل]فناوری تصویربرداری CFP (نقطه فوکوس مشترک) شامل نسخه کانفوکال و دو کانونی است
[ترجمه ترگمان]CFP (نقطه تمرکز مشترک)تکنولوژی تصویربرداری حاوی نسخه confocal و bifocal است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Julia adjusted her invisible bifocal glasses and entered the classroom.
[ترجمه گوگل]جولیا عینک دو کانونی نامرئی خود را تنظیم کرد و وارد کلاس شد
[ترجمه ترگمان]جولیا عینک bifocal را مرتب کرد و وارد کلاس شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دو دید (صفت)
bifocal

دارای دو کانون (صفت)
bifocal

دوکانونی (صفت)
bifocal

تخصصی

[ریاضیات] دو کانونی

انگلیسی به انگلیسی

• having one portion that corrects for near vision and one for far vision (of eyeglasses)
bifocals are glasses with lenses made in two halves. the top part is for looking at things some distance away, and the bottom part is for reading and looking at things nearby.

پیشنهاد کاربران

دو کانونی، دو دید
اشاره به لنز/عدسی/عینکی که هم برای دور و هم برای نزدیک استفاده میشود.
In the 18th century, the two types of lenses were combined in one pair of bifocal lenses so individuals who were both farsighted and nearsighted needed just one pair of eyeglasses.

بپرس