bet on

جمله های نمونه

1. I wouldn't bet on them winning the next election.
[ترجمه مریم] بعید می دانم آن ها در انتخابات آینده پیروز شوند.
|
[ترجمه گوگل]من روی پیروزی آنها در انتخابات بعدی شرط بندی نمی کنم
[ترجمه ترگمان]شرط می بندم که در انتخابات آینده پیروز شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Any investment in shares is a bet on an unknowable future flow of profits.
[ترجمه گوگل]هر سرمایه گذاری در سهام شرط بندی بر روی جریان غیرقابل شناخت سود در آینده است
[ترجمه ترگمان]هر گونه سرمایه گذاری در سهام، شرط روی جریان یک جریان آتی قابل شناخت در آینده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I'm going to place a bet on that white horse.
[ترجمه گوگل]من می خواهم روی آن اسب سفید شرط ببندم
[ترجمه ترگمان]من روی اون اسب سفید شرط می بندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Jockeys are forbidden to bet on the outcome of races.
[ترجمه گوگل]جوکی ها از شرط بندی بر روی نتیجه مسابقه ممنوع هستند
[ترجمه ترگمان]Jockeys برای شرط بندی بر نتیجه مسابقه منع شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. 'Do you think she'll come?' 'I wouldn't bet on it .
[ترجمه گوگل]"فکر می کنی او بیاید؟" من روی آن شرط نمی‌بندم
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی میاد؟ روی آن شرط نمی بندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You can put a bet on almost anything these days.
[ترجمه گوگل]این روزها می توانید تقریباً روی هر چیزی شرط بندی کنید
[ترجمه ترگمان]این روزها می تونی شرط ببندی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They all put a bet on the race.
[ترجمه Hello] همه آنها روی مسابقه شرط بستن
|
[ترجمه گوگل]همه آنها روی مسابقه شرط بندی کردند
[ترجمه ترگمان] همشون روی مسابقه شرط بندی کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The horse I bet on finished nowhere.
[ترجمه گوگل]اسبی که رویش شرط بندی کردم هیچ جا تمام نشد
[ترجمه ترگمان]روی اسب شرط می بندم که هیچ کجا تم وم نشده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some members in the audience bet on each horse to win, place, or show.
[ترجمه گوگل]برخی از اعضای حضار روی هر اسب شرط می‌بندند تا برنده شوند، قرار بگیرند یا نمایش دهند
[ترجمه ترگمان]برخی از اعضای تیم روی هر اسب شرط می بندند تا برنده شوند، مکان، یا نشان دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Which horse did you bet on?
[ترجمه گوگل]روی کدام اسب شرط بندی کردی؟
[ترجمه ترگمان]روی کدوم اسب شرط بستی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He bet on one horse against the field.
[ترجمه گوگل]او روی یک اسب در مقابل میدان شرط بندی کرد
[ترجمه ترگمان]روی یک اسب در برابر میدان شرط بندی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Jim likes a bet on the horses.
[ترجمه گوگل]جیم شرط بندی روی اسب ها را دوست دارد
[ترجمه ترگمان]جیم روی اسب ها شرط می بندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I ventured a small bet on the horse.
[ترجمه گوگل]من یک شرط کوچک روی اسب انجام دادم
[ترجمه ترگمان]من روی اسب شرط کوچکی بستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He had a bet on the horses.
[ترجمه گوگل]او روی اسب ها شرط بندی کرده بود
[ترجمه ترگمان]روی اسب ها شرط بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• ante up, put a bet on; put one's hope in, rely on

پیشنهاد کاربران

بپرس