beseeching

جمله های نمونه

1. She looked up at him with beseeching eyes.
[ترجمه گوگل]با چشمانی خواهشگر به او نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]با چشمانی سرشار از التماس به او نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mr Cottle looked up, his eyes beseeching Mary Ann to find another object for her well-meaning pity.
[ترجمه گوگل]آقای کوتل به بالا نگاه کرد و چشمانش از مری آن التماس می کرد که برای ترحم خوش نیت او شی دیگری پیدا کند
[ترجمه ترگمان]آقای Cottle به بالا نگاه کرد، چشمانش به ماری آن التماس می کرد که یک چیز دیگر برای ترحم به او بیابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But Chan only gave him that anxious and beseeching look I had seen so many times before.
[ترجمه گوگل]اما چان فقط آن نگاه مضطرب و التماس آمیز را به او کرد که قبلاً بارها دیده بودم
[ترجمه ترگمان]اما چان آن چنان مضطرب و نگران به او نگاه می کرد که من بارها آن را دیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The peasant kept on beseeching, and in his pleas one could feel his hatred.
[ترجمه گوگل]دهقان به التماس ادامه می داد و در التماس او می شد نفرت او را احساس کرد
[ترجمه ترگمان]روستایی به التماس و التماس ادامه می داد، و در خواهش های او ممکن بود کینه او را احساس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He casts a beseeching glance at his son.
[ترجمه گوگل]نگاهی خواهش آمیز به پسرش می اندازد
[ترجمه ترگمان]نگاهی تضرع آمیز به پسرش می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She clung to her father, beseeching him for consent.
[ترجمه گوگل]او به پدرش چسبید و از او تقاضای رضایت کرد
[ترجمه ترگمان]به پدرش چسبیده بود و به او التماس می کرد که رضایت بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her eyes were full of unsatisfied, Beseeching affection.
[ترجمه گوگل]چشمانش پر از محبت ناراضی و التماس کننده بود
[ترجمه ترگمان]چشمانش پر از unsatisfied و مهر و محبت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. On one occasion he put his handprints on the painting as if beseeching the canvas to acknowledge the exiled body.
[ترجمه گوگل]در یک مورد او اثر دست خود را بر روی نقاشی گذاشت، گویی از بوم التماس می کرد که جسد تبعید شده را به رسمیت بشناسد
[ترجمه ترگمان]یک دفعه handprints را روی تابلویی گذاشت که انگار می خواست پرده را بردارد و به بدن تبعید خود اعتراف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She stared in at Louisa like a crazed creature, silently beseeching help.
[ترجمه گوگل]او مانند موجودی دیوانه به لوئیزا خیره شد و بی صدا از او کمک خواست
[ترجمه ترگمان]او به لوئی زا مانند موجودی دیوانه، خاموش و خاموش، خیره خیره به او می نگریست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Little Hai - chen came over and tugged at Jui - chueh's jacket, beseeching, " Mama, let me stay too. "
[ترجمه گوگل]های چن کوچولو آمد و کت جوی چوئه را کشید و التماس کرد: "مامان، بگذار من هم بمانم "
[ترجمه ترگمان]\"های کوچک - چن\" آمد و نیم تنه Jui - chueh را کشید، التماس کرد: \" مامان، بگذار من هم همین جا بمانم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He pictured himself lying sick unto death and his aunt bending over him beseeching one little forgiving word, but he would turn his face to the wall, and die with that word unsaid.
[ترجمه گوگل]او خود را در حالی که تا سر حد مرگ بیمار دراز کشیده بود و عمه‌اش را روی او خم می‌کرد و یک کلمه بخشنده التماس می‌کرد، تصویر می‌کرد، اما او صورتش را به دیوار می‌چرخاند و با آن کلمه ناگفته می‌میرد
[ترجمه ترگمان]خود را می دید که تا سرحد مرگ بیمار است و عمه جان به سوی او خم شده و به او التماس می کند که یک کلمه عفو کند، اما او صورتش را به دیوار می گرداند و با این کلمه ناگفته می میرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• a beseeching expression, gesture, or tone of voice conveys the idea that someone wants something very much.

پیشنهاد کاربران

بپرس