bequeath

/bɪˈkwiːθ//bɪˈkwiːð/

معنی: وقف کردن، تخصیص دادن به، بکسی واگذار کردن
معانی دیگر: به ارث گذاشتن، (از طریق وصیت نامه) به کسی دادن، (مجازی - دانش و غیره) ارزانی داشتن، باقی گذاشتن، از راه وصیت نامه بکسی واگذار کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: bequeaths, bequeathing, bequeathed
مشتقات: bequeathal (n.), bequeather (n.), bequeathment (n.)
(1) تعریف: to leave or dispose of (property) by a will.
مشابه: leave, will

- He bequeathed his entire estate to his daughter.
[ترجمه گوگل] او تمام دارایی خود را به دخترش وصیت کرد
[ترجمه ترگمان] دارایی خود را برای دخترش به ارث گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: pass on or transfer, as to one of a younger generation.
مشابه: hand down

- He bequeathed to his son a love of nature.
[ترجمه گوگل] او عشق به طبیعت را به پسرش وصیت کرد
[ترجمه ترگمان] او عشق طبیعت را برای پسرش به ارث گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Most people bequeath their property to their spouses and children.
[ترجمه گوگل]اکثر مردم اموال خود را به همسر و فرزندان خود وصیت می کنند
[ترجمه ترگمان]اغلب مردم اموال خود را به همسران و فرزندان خود می سپارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is true that colonialism did not bequeath much to Africa.
[ترجمه گوگل]درست است که استعمار چیز زیادی برای آفریقا به ارث نگذاشت
[ترجمه ترگمان]درست است که استعمار بیشتر به افریقا واگذار نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I bequeath it now as a cure for many kinds of ugliness.
[ترجمه گوگل]اکنون وصیت می کنم که شفای بسیاری از زشتی ها باشد
[ترجمه ترگمان]من آن را به عنوان یک درمان برای بسیاری از زشتی ها، می بخشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Bequeath your heirs a well-organized set of financial and personal records in a loose-leaf binder or computer program.
[ترجمه گوگل]به وراث خود مجموعه ای منظم از سوابق مالی و شخصی را در یک کلاسور یا برنامه کامپیوتری به ارث ببرید
[ترجمه ترگمان]heirs یک مجموعه منظم از سوابق مالی و شخصی را در یک کلاسور یا برنامه کامپیوتری رها کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But we may also bequeath something light and beautiful, like a snail's shell.
[ترجمه گوگل]اما ممکن است چیزی سبک و زیبا مانند صدف حلزون را نیز به ارث ببریم
[ترجمه ترگمان]اما ما همچنین ممکن است چیزی مانند صدف حلزون و حلزون (حلزون حلزون)به ارث بگذاریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It will be better to bequeath it to him after my death, in my will.
[ترجمه گوگل]بهتر است بعد از مرگم در وصیتم به او وصیت کنم
[ترجمه ترگمان]پس از مرگ من، پس از مرگ من این نامه را به او واگذار خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He bequeath his share to his daughter.
[ترجمه گوگل]سهم خود را به دخترش وصیت می کند
[ترجمه ترگمان]سهم خودش رو به دخترش میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To him I bequeath my collar and leash and my overcoat and raincoat.
[ترجمه گوگل]یقه و افسار و کت و بارانی ام را به او وصیت می کنم
[ترجمه ترگمان]من یقه و قلاده و کت و بارانی خودم را به او می سپارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I bequeath him this property to have and to hold.
[ترجمه گوگل]وصیت می کنم که این اموال را داشته باشد و داشته باشد
[ترجمه ترگمان]من این ملک را به او می سپارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Knowledge: Compensation costs should bequeath Housing Units may be owned?
[ترجمه گوگل]دانش: هزینه های جبران خسارت باید وصیت کند واحدهای مسکونی ممکن است مالکیت داشته باشند؟
[ترجمه ترگمان]دانش: هزینه های جبران باید به عنوان واحدهای مسکونی به ارث برده شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Adopt technical measure, a dactylogram that police discovered bequeath to go up in pane of tank truck car.
[ترجمه گوگل]اقدامات فنی را اتخاذ کنید، یک داکتیلوگرام که پلیس کشف کرد وصیتی برای بالا رفتن در قاب ماشین کامیون تانک
[ترجمه ترگمان]یک تدبیر فنی را به همراه داشته باشید، یک dactylogram که پلیس برای بالا رفتن در شیشه ماشین کامیون را کشف کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I bequeath myself to the dirt to grow from the grass I love.
[ترجمه گوگل]خودم را به خاک وصیت می کنم که از چمنی که دوست دارم رشد کند
[ترجمه ترگمان]من خود را به خاک می سپارم که از the که دوست دارم رشد کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There is nothing of value I have to bequeath except my love and my faith.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز باارزشی نیست جز عشق و ایمانم
[ترجمه ترگمان]هیچ ارزشی ندارد جز عشق و ایمان من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She said if the world did not act conclusively now, it would only bequeath the problem to future generations.
[ترجمه گوگل]او گفت که اگر جهان اکنون قاطعانه عمل نکند، این مشکل را به نسل های آینده به ارث می گذارد
[ترجمه ترگمان]او گفت که اگر دنیا در حال حاضر به طور قاطع عمل نکرده باشد، این مساله فقط مساله را به نسل های آینده واگذار خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Parents typically equate fairness with equality, seeking to evenly split the wealth they bequeath among their offspring.
[ترجمه گوگل]والدین معمولاً انصاف را با برابری یکی می‌دانند و به دنبال تقسیم ثروتی که به ارث می‌برند بین فرزندان خود به طور مساوی می‌پردازند
[ترجمه ترگمان]والدین به طور معمول برابری را با برابری برابر می دانند و به دنبال تقسیم مساوی ثروت هستند که در بین فرزندان خود به ارث می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وقف کردن (فعل)
amortize, devote, dedicate, amortise, bequeath, endow, avow

تخصیص دادن به (فعل)
bequeath, denominate

بکسی واگذار کردن (فعل)
bequeath

تخصصی

[حقوق] به ارث گذاشتن

انگلیسی به انگلیسی

• endow, leave property to someone in a will; pass on, transfer to another
if you bequeath money or property to someone, you legally state that they should have it when you die; a formal word.

پیشنهاد کاربران

به ارث گذاشتن، ( از طریق وصیت نامه ) به کسی واگذار کردن، باقی گذاشتن، واگذار کردن
برگرفته
به جا گذاشتن
بر جای ماندن ( مثلاً : میراث بر جای مانده از . . . )

بپرس