beneficially

/ˌbenəˈfɪʃl̩i//ˌbenɪˈfɪʃl̩i/

(adverb) به طرز سودمندی، به طور مفیدی، به طور نافعی

جمله های نمونه

1. This medicine will act beneficially on you.
[ترجمه somayeh azadian] این دارو به طرز مؤثری بر روی شما تأثیر خواهد گذاشت
|
[ترجمه گوگل]این دارو برای شما مفید خواهد بود
[ترجمه ترگمان] این دارو روی تو تاثیر میذاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For each to beneficially reinforce the other, the intellectual property system must be harnessed to promote Internet freedom.
[ترجمه گوگل]برای اینکه هر کدام به نحو مفیدی دیگری را تقویت کند، باید از سیستم مالکیت معنوی برای ارتقای آزادی اینترنت استفاده شود
[ترجمه ترگمان]برای هر یک از beneficially، سیستم مالکیت فکری باید به منظور ارتقای آزادی اینترنت به کار گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These new agents may be most beneficially combined with chemotherapeutic agents to which melanoma has been refractory in the past.
[ترجمه موسی] این عوامل جدید ممکن است بیشترین ثمربخشی را در ترکیب با عوامل شیمی درمانی داشته باشند که ملانوم در گذشته مقاوم به آنها بوده است.
|
[ترجمه گوگل]این عوامل جدید ممکن است به بهترین نحو با عوامل شیمی درمانی که ملانوما در گذشته نسبت به آنها مقاوم بوده است ترکیب شوند
[ترجمه ترگمان]این عوامل جدید ممکن است در ترکیب با عوامل chemotherapeutic که در گذشته به شدت مقاوم بوده اند، ترکیب شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Widely and beneficially adopted around the world, the CMMI has nonetheless been daunting to some organizations for its size and apparent complexity of the framework.
[ترجمه گوگل]CMMI که به طور گسترده و سودمند در سراسر جهان پذیرفته شده است، با این وجود به دلیل اندازه و پیچیدگی ظاهری چارچوب، برای برخی سازمان ها دلهره آور بوده است
[ترجمه ترگمان]با این وجود، تیم CMMI به طور گسترده در سراسر جهان مورد استفاده قرار گرفت، با این وجود به برخی از سازمان ها به دلیل اندازه و پیچیدگی ظاهری این چارچوب، daunting شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This basic viewpoint can beneficially inspire us to deal with the intellectuals' association correctly and construct the harmonious interpersonal relations.
[ترجمه گوگل]این دیدگاه اساسی می تواند به ما الهام بخش باشد که با انجمن روشنفکران به درستی برخورد کنیم و روابط بین فردی هماهنگ را ایجاد کنیم
[ترجمه ترگمان]این دیدگاه اولیه می تواند الهام بخش ما برای برخورد صحیح با انجمن روشنفکران و ایجاد روابط بین فردی هماهنگ باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mutually beneficially cooperation has entered into a new period of all-round development.
[ترجمه موسی] همکاری سودمند متقابل وارد دوره جدیدی از توسعه همه جانبه شده است.
|
[ترجمه گوگل]همکاری سودمند متقابل وارد دوره جدیدی از توسعه همه جانبه شده است
[ترجمه ترگمان]هم کاری دوجانبه Mutually وارد دوره جدیدی از توسعه همه جانبه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The authors have beneficially explored the "Discover Study Theory" in the senior vocational pharmaceutical chemistry experiment teaching.
[ترجمه گوگل]نویسندگان به طور سودمندی "تئوری مطالعه کشف" را در تدریس تجربی تجربی شیمی دارویی حرفه ای ارشد بررسی کرده اند
[ترجمه ترگمان]نویسندگان مقاله مورد بررسی \"نظریه مطالعه کشف\" را در رشته شیمی تخصصی شیمی و حرفه ای مورد بررسی قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The physiologist recently studied indicated that evening exercises beneficially.
[ترجمه گوگل]فیزیولوژیست اخیراً مطالعه کرده است که تمرینات عصرگاهی مفید است
[ترجمه ترگمان]The که به تازگی مورد مطالعه قرار گرفت نشان داد که فعالیت های مربوط به عصر به صورت بهینه انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Thus attempts beneficially the exploration of innovation talents training pattern in our country.
[ترجمه موسی] بنابراین سعی می شود به طور سودمند الگوی آموزش استعدادهای نوآوری را در کشور ما کشف کند.
|
[ترجمه گوگل]بنابراین تلاش سودمندی برای کشف الگوی تربیت استعدادهای نوآوری در کشورمان است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، تلاش ها برای کشف الگوی آموزشی استعدادهای نوآوری در کشور ما مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Beneficially, the ownership constraint clarifies the state of affairs.
[ترجمه گوگل]به طور سودمند، محدودیت مالکیت وضعیت امور را روشن می کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، محدودیت مالکیت، وضعیت امور را مشخص می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Spiritual warfare is supposed tobe beneficially to one's enemies, while the world wages war to destroyone's enemies.
[ترجمه گوگل]قرار است جنگ معنوی برای دشمنان مفید باشد، در حالی که جهان برای نابود کردن دشمنان خود جنگ می کند
[ترجمه ترگمان]قرار است جنگ مذهبی را با دشمنان خود تقسیم کند، در حالی که جنگ جهانی حقوق بشر را به دشمنان تبدیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The contract of a beneficial donation relates not only to both the donor and the donee as contracted subjects, but also to the donee as the beneficiary of a beneficially contracted relation.
[ترجمه گوگل]قرارداد هبه منفعت نه تنها به واقف کننده و واقف کننده به عنوان افراد مورد قرارداد مربوط می شود، بلکه به اهدا کننده به عنوان ذینفع یک رابطه منفعت نیز مربوط می شود
[ترجمه ترگمان]قرارداد مشارکت سودمند نه تنها با هم دهنده و هم donee به عنوان افراد مبتلا شده مرتبط است، بلکه به the نیز مربوط می شود به عنوان ذی نفع یک رابطه beneficially
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the next section I'll quickly review the basics of AOP's join point model, then explain where it could be beneficially fortified with metadata.
[ترجمه گوگل]در بخش بعدی به سرعت اصول اولیه مدل نقطه اتصال AOP را بررسی می‌کنم، سپس توضیح می‌دهم که کجا می‌توان آن را با ابرداده تقویت کرد
[ترجمه ترگمان]در بخش بعدی به سرعت اصول اولیه AOP را مرور می کنم، و سپس توضیح می دهم که در کجا می تواند با متاداده آن را تقویت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Subject of the invention is the enclosure, especially for SPA, having the shape of semispherical bowl, beneficially containing the sliding door.
[ترجمه مهسا عظیم زاده] موضوع اختراع محفظه، به ویژه برای SPA، داشتن یک فرم کاسه ای شکل با در کشویی کاربردی است
|
[ترجمه مهسا عظیم زاده] اختراع محفظه بویژه برای SPA که دارای فرم کاسه ای شکل با در کشویی کاربردی است
|
[ترجمه گوگل]موضوع اختراع، محفظه مخصوص SPA است که به شکل کاسه نیمه کروی است که به طور مفیدی حاوی درب کشویی است
[ترجمه ترگمان]موضوع اختراع محفظه، به خصوص برای آب گرم، داشتن شکلی از کاسه semispherical است که beneficially حاوی در کشویی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This means, the children have to feel, that they acted badly, and they have to feel, that they can also act beneficially, if they make the effort.
[ترجمه موسی] این بدان معنی است که کودکان باید احساس کنند که بد عمل می کنند و احساس کنند که اگر تلاش کنند می توانند به طور سودمند هم عمل کنند.
|
[ترجمه گوگل]این بدان معناست که بچه ها باید احساس کنند که بد عمل کرده اند و باید احساس کنند که اگر تلاش کنند می توانند مفید عمل کنند
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که کودکان باید احساس کنند که بد عمل می کنند و باید احساس کنند که آن ها می توانند به صورت سودمندی عمل کنند، اگر آن ها تلاش خود را انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in beneficial manner

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : benefit
✅️ اسم ( noun ) : beneficence / beneficiary / benefit / benevolence
✅️ صفت ( adjective ) : beneficent / beneficial / benevolent
✅️ قید ( adverb ) : beneficently / beneficially / benevolently
beneficially ( adv ) = به طرز سودمندی، به طور مفیدی، به طور نتیجه بخش، به طرز مؤثر، به طور ثمر بخش، به طور پرمنفعت

بپرس