beneath

/bəˈniːθ//bɪˈniːθ/

معنی: تحت فشار، در زیر، پایین، از زیر، روی خاک، کوچکتر، تحت نفوذ، زیر
معانی دیگر: تحت، پوشیده از، پست تر، مادون، دون پایه تر، زیردست، نابرازنده، مادون شان، پایین تر از، زیرین، پایینی، تحتانی

بررسی کلمه

قید ( adverb )
(1) تعریف: in or to a lower level, place, or state; below.
متضاد: above
مشابه: down

(2) تعریف: underneath.

- the roof above and the basement beneath
[ترجمه گوگل] سقف بالا و زیرزمین زیر
[ترجمه ترگمان] سقف آن بالا و زیر زمین زیر زمین قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
حرف اضافه ( preposition )
(1) تعریف: underneath; lower than; below.
متضاد: above

(2) تعریف: covered by.

- the cake beneath the chocolate frosting
[ترجمه گوگل] کیک زیر فراستینگ شکلاتی
[ترجمه ترگمان] کیک زیر کیک شکلاتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: not worthy of.
متضاد: above

- beneath her dignity
[ترجمه سید علیرضا (:] دونِ شأن و منزلتِ او ( مونث )
|
[ترجمه گوگل] زیر شأن او
[ترجمه ترگمان] در حالی که وقار خود را از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. beneath a blanket
زیر پتو

2. beneath a fresh layer of snow
پوشیده از لایه ی تازه ای از برف

3. it is beneath you to cheat
در شان شما نیست که تقلب بکنید.

4. akbar agha had married beneath him, some thought
برخی فکر می کردند که اکبر آقا با از خودش پایین تر وصلت کرده است.

5. be kind to those beneath you
با زیر دستان خود مهربان باش.

6. she concealed her money beneath the mattress
پول خود را زیر تشک پنهان کرد.

7. she was standing directly beneath the painting
او درست زیر تابلو نقاشی ایستاده بود.

8. the land that lay beneath the mountain was fertile
زمینی که در دامنه ی کوه قرار داشت حاصلخیز بود.

9. iraj was standing on the step beneath mina
ایرج روی پله ی پایین تر از مینا ایستاده بود.

10. The little boat sank beneath the waves.
[ترجمه گوگل]قایق کوچک زیر امواج غرق شد
[ترجمه ترگمان]قایق کوچک زیر امواج فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Beneath his confident and charming exterior, lurked a mass of insecurities.
[ترجمه گوگل]در زیر ظاهر مطمئن و جذاب او، انبوهی از ناامنی ها پنهان شده بود
[ترجمه ترگمان]در زیر ظاهر آرام و ظاهری او توده ای از نگرانی ها نهفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They found the body buried beneath a pile of leaves.
[ترجمه Sheyi] جسد دفن شده زیر توده برگ ها رو پیدا کردند
|
[ترجمه گوگل]آنها جسد را در زیر انبوهی از برگ ها دفن شده یافتند
[ترجمه ترگمان]جسد را زیر توده برگ ها پیدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The sun is now beneath the horizon.
[ترجمه گوگل]خورشید اکنون در زیر افق است
[ترجمه ترگمان]خورشید در حال غروب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Jeremy hid the letter beneath a pile of papers.
[ترجمه گوگل]جرمی نامه را زیر انبوهی از کاغذها پنهان کرد
[ترجمه ترگمان]جرمی نامه رو زیر یه عالمه کاغذ قایم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She could see the muscles of his shoulders beneath his T-shirt.
[ترجمه گوگل]می توانست ماهیچه های شانه هایش را زیر تی شرتش ببیند
[ترجمه ترگمان]عضلات شانه هایش را زیر پیراهنش می دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The pebbles/gravel/snow scrunched beneath our feet.
[ترجمه گوگل]سنگریزه/شن/برف زیر پای ما خرد شد
[ترجمه ترگمان]سنگریزه و سنگریزه زیر پای ما مچاله شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The dolphins disappeared beneath the waves.
[ترجمه گوگل]دلفین ها در زیر امواج ناپدید شدند
[ترجمه ترگمان]دلفین ها در زیر امواج ناپدید شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تحت فشار (صفت)
impacted, beneath

در زیر (قید)
below, under, beneath, underneath, hereunder

پایین (قید)
low, below, beneath, underneath, down, downward, downwards

از زیر (قید)
beneath, underneath

روی خاک (قید)
beneath

کوچکتر (قید)
beneath

تحت نفوذ (قید)
beneath

زیر (حرف اضافه)
under, beneath, down

انگلیسی به انگلیسی

• under, below; underneath; inferior; unworthy; lower than
under, below
under, below
something that is beneath another thing is under the other thing.
if you talk about what is beneath the surface of something, you are talking about the aspects of it which are hidden or not obvious.

پیشنهاد کاربران

در شان ، در حد و اندازه،
School was bneath me, but it was a good place.
مدرسه در حد و اندازه من نبود، ولی جای خوبی بود.
She married beneath her
با پایین تر از خودش ازدواج کرد!
فارغ از. . .
کسر شان؛ افت کلاس داشتن؛
there is ocean beneath the the Earth's crust. اقیانوسی زیر چوسته ی زمین وجود دارد
پشت پرده
خارج از شأن
عمیق ترین
You are Beneath us, Theodore : زیر مایی تئودور
زیر
[Weather]
[Collocation]
he snow crunches beneath/​under somebody’s feet/​boots
in or to a lower position than something, or directly under something
کوچیک کردن ، پایین آوردن شأن
the moon - like geography what lies beneath
کمتر
پشت، در پشت
Under
در پس. . .
زیر
تحت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس