below

/bəˈloʊ//bɪˈləʊ/

معنی: مادون، در زیر، پایین
معانی دیگر: زیر، تحت، کمتر از، در ذیل، ذیل، تحت فرمان، زیر نظر، از درون، از ژرفا، مادون شان، ناشایسته، در جهنم، به عالم اسفل

بررسی کلمه

قید ( adverb )
(1) تعریف: in or to a lower place; beneath.
متضاد: above, up
مشابه: down

- Let's go below.
[ترجمه باران] در پایین
|
[ترجمه محسن] بزن بریم پایین
|
[ترجمه گوگل] بریم زیر
[ترجمه ترگمان] بیا بریم پایین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: appearing lower on the same page or on a following page.
متضاد: above

- the paragraph below
[ترجمه گوگل] پاراگراف زیر
[ترجمه ترگمان] بند زیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: in a lower rank or position.
متضاد: above
حرف اضافه ( preposition )
(1) تعریف: under; beneath.
متضاد: above, over

- a pain below the chest
[ترجمه گوگل] درد زیر قفسه سینه
[ترجمه ترگمان] دردی که در زیر سینه می تپید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: lower than, in rank, value, or number.
متضاد: above

- He placed below his brother in the competition.
[ترجمه علی] او در مسابقه، پایین تر از برادرش قرار گرفت
|
[ترجمه گوگل] او در این مسابقه پایین تر از برادرش قرار گرفت
[ترجمه ترگمان] او زیر برادرش در رقابت قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: not worthy of.
متضاد: above

- His work is below my consideration.
[ترجمه ایلیا ابراهیمی] کار او تحت نظر من است
|
[ترجمه شان] کارش را زیر نظر دارم.
|
[ترجمه گوگل] کار او زیر نظر من است
[ترجمه ترگمان] کار او زیر نظر من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. below average
کمتر از حد وسط،زیر میانگین

2. below freezing
(حرارت) زیر صفر

3. below him are five regional offices
پنج اداره ی محلی زیر نظر اوست.

4. below (or under) par
دارای کسالت،ناخوش،کسل،کمتر از حد معمول

5. below (the) ground
زیرزمین،در ژرفای زمین

6. below decks
زیرعرشه،درون (کشتی)

7. below the belt
(مشت بازی) ضربه به زیر کمربند (که مجاز نیست)،غیر منصفانه،نامردانه

8. go below to your own room
برو پایین به اتاق خودت.

9. just below the summit
درست زیر قله(ی کوه)

10. a notch below average
یک پله از متوسط پایین تر

11. it is below her to say that
در شان او نیست که این حرف را بزند.

12. ten meters below the surface
ده متر زیر سطح آب

13. the floor below
طبقه ی زیرین (تحتانی)

14. the muscles below the knee
عضلات زیر زانو

15. the balloon hung below the clouds like a gigantic kite
بالون همچون بادبادک غول آسایی زیر ابرها معلق بود.

16. the documents mentioned below are top secret
اسناد زیر کاملا محرمانه هستند.

17. wages that are below the national norm
مزدهایی که از میانگین مزدهای کشور کمترند

18. the report is summarized below
گزارش در ذیل (ذیلا) خلاصه می شود.

19. two men were talking below
در پایین دو نفر صحبت می کردند.

20. feelings which welled from deep below in his heart
احساساتی که از اعماق قلبش برمی خاست

21. the stone hit her near the eye, just below the brow
سنگ به نزدیکی چشمش خورد،درست در زیر ابرو.

22. A crocodile was lurking just below the surface.
[ترجمه گوگل]یک تمساح درست در زیر سطح کمین کرده بود
[ترجمه ترگمان]یک کروکودیل، درست زیر سطح آب پنهان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. He looked down at the traffic far below.
[ترجمه گوگل]او به ترافیک بسیار پایین نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]به ترافیک بسیار پایین نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Temperatures can drop well below freezing in midwinter.
[ترجمه گوگل]دما در اواسط زمستان می تواند به زیر صفر برسد
[ترجمه ترگمان]دمای هوا ممکن است در اواسط زمستان به خوبی یخ بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. The shares were sold for well below their nominal value.
[ترجمه گوگل]سهام به قیمتی بسیار کمتر از ارزش اسمی فروخته شد
[ترجمه ترگمان]سهام به خوبی به ارزش اسمی خود فروخته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Two torpedoes struck below the waterline.
[ترجمه گوگل]دو اژدر به زیر خط آب برخورد کردند
[ترجمه ترگمان]دو نفر از torpedoes سطح آب را بررسی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Some neck injuries cause total loss of mobility below the point of injury.
[ترجمه گوگل]برخی از آسیب های گردن باعث از دست دادن کامل تحرک در زیر نقطه آسیب می شود
[ترجمه ترگمان]برخی آسیب های گردن باعث از دست رفتن کلی تحرک در پایین نقطه آسیب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. It was well below freezing last night.
[ترجمه گوگل]دیشب هوا خیلی زیر صفر بود
[ترجمه ترگمان]دیشب هوا سرد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مادون (قید)
below

در زیر (قید)
below, under, beneath, underneath, hereunder

پایین (قید)
low, below, beneath, underneath, down, downward, downwards

تخصصی

[ریاضیات] پائین، زیر

انگلیسی به انگلیسی

• henceforth, at a further point; lower down
under
if something is below something else, it is in a lower position.
if something is below a particular amount, rate, or level, it is less than that amount, rate, or level.
you use below in a piece of writing to refer to something that is mentioned later.

پیشنهاد کاربران

Low به معنی پایین
Below به معنی در پایین_ در زیر
🛑 این سه تا واژه رو با هم اشتباه نگیرید
⭕️ bellow : shout in a deep voice
عربده کشیدن ، غرش کردن ، نعره کشیدن
⭕️ bellows :
۱ _ وسیله ای با کیسه هوا که با فشرده شدن با دو دسته جریان هوا از خود ساطع می کند و برای دمیدن هوا در آتش استفاده می شود
...
[مشاهده متن کامل]

۲ _ یک شی یا وسیله ای با دو طرف هماهنگ که به آن اجازه انبساط و انقباض می دهد، مانند لوله ای که لنز را به بدنه دوربین متصل می کند
⭕️ below :
زیر ، پایین

دوستان به تلفظ دقت کنید : /bəˈloʊ/
پس /بِلُو/ تلفظ میشه نه /بیلو/
در ادامه
✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : below ✅ تلفظ واژه: bē - LŌ ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: ( در ) زیر، پایین، مادون ✅ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : campt/o, hyp - , hypo - , sub - , infra -
I feel like kissing your head below , will you let me
دلم میخواد ببوسم سر شو ، میذاری آیا ؟
گاهی اوقات به معنای� ادامه� یه مطلب. چون ممکن ته صفحه کتاب بنویسن در اینصورت� بالای صفحه بعد می افتد، دقیقا برعکس پایین .
مثلا اینجا پل فرانکو درباره کتاب انسانی بسیارانسانی میگه: بیشترین توجه به مبحث اخلاق این کتاب شده، من هم بحث اخلاق رو در� ادامه� مطالب بطور مفصل خواهم گفت:
...
[مشاهده متن کامل]

The aspect of the book that has received the most attention is Nietzsche’s investigation into the origin and nature of morality, since this is the aspect that points most directly to his later genealogy of morals. , too, take up this crucial aspect of the argument of Human, All too Human at some length 'below'.

rkewheogh3ruh
below ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: فرونهشت
تعریف: بافت‍ی که پایین تر از بافت جدیدتر قرار دارد، ولی ضرورتاً با آن تماس ندارد و صرفاً نشان می دهد بافت قدیم تر مدتی پیش از بافت جدیدتر شکل گرفته است
زیر، پایین
حرف اضافه below به معنای زیر
کاربرد حرف اضافه below به معنای زیر به پایین بودن سطح یا موقعیت مکانی چیزی اشاره دارد. مثلا:
send your answers to the address below ( پاسخ های خود را به آدرس زیر بفرستید. )
...
[مشاهده متن کامل]

حرف اضافه below در این مفهوم بسیار نزدیک به کاربرد حرف اضافه under ( به معنای زیر ) است با این تفاوت که below تنها اشاره به پایین تر بودن سطح یا موقعیت مکانی چیزی دارد اما حرف اضافه under معانی بیشتری را در بر می گیرد.
منبع: سایت بیاموز

Under زیر
فرو دست، پایین دست
پایین دست
بم
در ذیل. . .
مثلا در ذیل مقاله
پایین. تحت
جواب:پایین

پایین
down
پایین ، در زیر ، زیر صفر.
Down
پایین، پایین تر
زیر ، پایین
they have three children below the age of four
اون ها سه تا بچه ی زیر چهار سال دارند 🏌🏻‍♂️
در پایین
توجه این کلمه با under فرق دارد نو آ موزان لطفا مترادف نگیرند
فرق: below یه فاصله ای بین دو جسم هستش مثلا پایین درخت یا پایین متن ولی under به معنی زیر فاصله اندک هست مثل زیر تخت یا زیر سنی مثلا under 18 years old یا زیر فرش یا هرچی خلا صه تفاوت بیشتری هم این دو دارن که پیشنهاد می کنم تفاوت این دو رو از فیلم های آموزشی از خود بومی های زبان انگلیسی یاد بگیرید تا این کلمه رو کاملا درکش کنید وبتونید به کار ببرید از متن نمی شه سر در آورد.
...
[مشاهده متن کامل]

زیر. پایین
بعدی - زیر
به معنای پایین*
زیر
زیر، پایین
در زیر، در پایین
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)

بپرس