beat off


پس راندن، پس زدن، وادار به عقب نشینی کردن

جمله های نمونه

1. She beat off her attacker by hitting him with her handbag.
[ترجمه گوگل]او مهاجم خود را با کتک زدن کیف دستی اش شکست داد
[ترجمه ترگمان]او با کتک زدن او با کیف دستی اش، مهاجم را شکست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The smaller shopkeepers ganged together to beat off competition from the supermarkets.
[ترجمه گوگل]مغازه داران کوچکتر با هم گروه شدند تا رقابت سوپرمارکت ها را شکست دهند
[ترجمه ترگمان]مغازه داران کوچک تر در کنار هم جمع شدند تا رقابت را از سوپرمارکت ها آغاز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The soldiers beat off all the enemy attacks.
[ترجمه گوگل]سربازان تمام حملات دشمن را شکست دادند
[ترجمه ترگمان]سربازان تمام حملات دشمن را مورد ضرب و شتم قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They beat off an attack by the rebel army.
[ترجمه گوگل]آنها حمله ارتش شورشی را شکست دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها حمله ارتش شورشی را دفع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. McConnell beat off a challenge for his Senate seat.
[ترجمه گوگل]مک کانل چالشی را برای کرسی سنا خود شکست داد
[ترجمه ترگمان]مک کونل، چالشی را برای کرسی سنا مطرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She beat off a challenge to her leadership.
[ترجمه گوگل]او چالش رهبری خود را شکست داد
[ترجمه ترگمان]او چالشی را برای رهبری خود شکست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective: to reduce costs, stay competitive, and beat off the threat from cheap foreign imports.
[ترجمه گوگل]هدف: کاهش هزینه ها، ماندن در رقابت و مقابله با تهدید واردات ارزان خارجی
[ترجمه ترگمان]هدف: کاهش هزینه ها، ماندن رقابتی، و شکست تهدید از واردات ارز خارجی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The 18-year-old from North Shields beat off eight opponents and a tendon injury to take the lead after the opening compulsory figures.
[ترجمه گوگل]این بازیکن 18 ساله از نورث شیلدز، 8 حریف و آسیب دیدگی تاندون را شکست داد تا بعد از بازی های اجباری افتتاحیه، پیشتاز شود
[ترجمه ترگمان]این پسر ۱۸ ساله از نورث شیلدز هشت رقیب را کتک می زند و یک آسیب tendon پس از باز کردن چهره های اجباری خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mary tried to beat off the mosquitoes.
[ترجمه گوگل]مریم سعی کرد پشه ها را کتک بزند
[ترجمه ترگمان]مری سعی کرد پشه ها را بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The children beat off a challenge from nine other Darlington schools.
[ترجمه گوگل]بچه ها چالشی را از 9 مدرسه دیگر دارلینگتون شکست دادند
[ترجمه ترگمان]این کودکان از نه مدرسه دیگر به چالش کشیده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Our soldiers beat off the attacks of the enemy many times.
[ترجمه گوگل]سربازان ما بارها حملات دشمن را شکست دادند
[ترجمه ترگمان]سربازان ما بارها و بارها حملات دشمن را مورد ضرب و شتم قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The garrison beat off all the enemy attacks.
[ترجمه گوگل]پادگان تمام حملات دشمن را شکست داد
[ترجمه ترگمان]پادگان، همه حملات دشمن را دفع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Such expertise helps OFCs to beat off the competition.
[ترجمه گوگل]چنین تخصص به OFC ها کمک می کند تا رقبا را شکست دهند
[ترجمه ترگمان]چنین تخصص به OFCs کمک می کند تا رقابت را شکست دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They beat off the enemy ( all the enemy attacks ).
[ترجمه گوگل]آنها دشمن را شکست دادند (همه حملات دشمن)
[ترجمه ترگمان]آن ها دشمن را شکست دادند (همه حملات دشمن)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• drive away, repel, beat back, send away

پیشنهاد کاربران

مغلوب و دفع کردن کسی یا جریانی که در مقابل شما قد علم کرده.
در محاوره گاهی معنی خودارضائی هم میدهد در مورد جنس مذکر.
to masturbate
فک کنم ( بزن بچاک ) هم بشه
برنده ( مناقصه یا مزایده ) شدن
برنده ( مناقصه یا قرارداد ) شدن

بپرس