bearing rein

/ˈberɪŋˈreɪn//ˈbeərɪŋreɪn/

معنی: مهار
معانی دیگر: طرز رفتار، سلوک، روش، قیافه و طرز برخورد، سیما، مشرب، زایش، باروری، قدرت تولید، زایا، تحمل، طاقت، بردباری، پایداری، طرز قرارگیری، مکان، طرز قرارگیری (از نظر قطب نما یا موقعیت شخص)، سوی، جهت، (کشتی و هواپیما و غیره - جمع) موقعیت (که با در نظر گرفتن فاصله ی آن از چندین مکان مشخص تعیین می شود)، موضع، نهش، ربط، تاثیر، (معماری) بخشی از تیرسقف که روی پایه قرار می گیرد (و لذا بار سقف را تحمل می کند)، تکیه گاه، اتکا، بالشتک، بردگاه، (مکانیک) بلبرینگ، چرخ اندر چرخ، سرسره ریل، یاتاقان، هرجایی که چیز دیگری درآن بچرخد یا بلغزد، غلطکچه، (توپخانه) گرا، بردزاویه، زاویه ی حامل، رجوع شود به: checkrein، checkrein : مهار

مترادف ها

مهار (اسم)
halter, bearing rein, bridle, frenum, checkrein

پیشنهاد کاربران

بپرس