base rate

/ˈbeɪs reɪt//ˈbeɪs reɪt/

قیمت مبنا، قیمت پایه، اندازه ی بهره ی، پایه ی درصد بهره ی پایه، میزان بهره ی پایه

جمله های نمونه

1. Money markets fear a half point base rate rise on a Tory defeat.
[ترجمه گوگل]بازارهای پول از افزایش نیم واحدی نرخ پایه در اثر شکست محافظه‌کاران بیم دارند
[ترجمه ترگمان]بازارهای پول از رکود اقتصادی نیمه نقطه ای می ترسند که به شکست توری منجر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Conversely, if the base rate rises, your monthly payments stay the same.
[ترجمه گوگل]برعکس، اگر نرخ پایه افزایش یابد، پرداخت های ماهانه شما ثابت می ماند
[ترجمه ترگمان]بالعکس، اگر نرخ پایه افزایش یابد، پرداخت های ماهانه شما ثابت می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Building societies would respond to a base rate increase with a hike in their mortgage rates.
[ترجمه گوگل]جوامع ساختمانی به افزایش نرخ پایه با افزایش نرخ وام مسکن خود پاسخ خواهند داد
[ترجمه ترگمان]جوامع ساختمانی به افزایش نرخ پایه با افزایش نرخ وام پاسخ می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Assume the current base rate is 10%.
[ترجمه گوگل]نرخ پایه فعلی را 10 درصد فرض کنید
[ترجمه ترگمان]فرض کنید نرخ پایه فعلی ۱۰ % است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The base rate of duty and staging category for determining the interim rate of duty at each stage of reduction for an item are indicated for the item in each Party's Schedule attached to this Annex.
[ترجمه گوگل]نرخ پایه وظیفه و دسته بندی مرحله بندی برای تعیین نرخ موقت عوارض در هر مرحله از کاهش برای یک اقلام، برای آیتم در جدول هر یک از طرفین ضمیمه این پیوست مشخص شده است
[ترجمه ترگمان]نرخ پایه وظیفه و طبقه برای تعیین میزان موقت وظیفه در هر مرحله از کاهش برای یک مورد در برنامه هر یک از طرفین که به این پیوست ضمیمه شده اند، نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Until today, RBS was expecting base rate to start rising this November.
[ترجمه گوگل]تا امروز، RBS انتظار داشت که نرخ پایه در نوامبر امسال افزایش یابد
[ترجمه ترگمان]تا امروز، RBS انتظار نرخ پایه را داشت تا از ماه نوامبر شروع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. First of all, what is the base rate?
[ترجمه گوگل]اول از همه، نرخ پایه چقدر است؟
[ترجمه ترگمان]اول از همه، نرخ پایه چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He welcomed the reinstatement of the 10 per cent bank base rate.
[ترجمه گوگل]وی از بازگرداندن نرخ پایه 10 درصدی بانکی استقبال کرد
[ترجمه ترگمان]او از بازگشت نرخ ۱۰ درصد از نرخ بهره بانکی استقبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Your mortgage interest payments are two percent below the base rate.
[ترجمه گوگل]پرداخت های سود وام مسکن شما دو درصد کمتر از نرخ پایه است
[ترجمه ترگمان]نرخ بهره وام مسکن شما دو درصد پایین تر از نرخ پایه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This additional cost, if sufficiently large, will be passed on to bank customers based upon a new, higher base rate.
[ترجمه گوگل]این هزینه اضافی، اگر به اندازه کافی بزرگ باشد، بر اساس نرخ پایه جدید و بالاتر به مشتریان بانک منتقل می شود
[ترجمه ترگمان]این هزینه اضافی اگر به اندازه کافی بزرگ باشد به مشتریان بانک براساس نرخ پایه بالاتر و بالاتر منتقل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Large corporate customers pay interest on overdrafts at the bank's base rate plus 1%.
[ترجمه گوگل]مشتریان شرکت های بزرگ به اضافه برداشت با نرخ پایه بانک به اضافه 1 درصد سود پرداخت می کنند
[ترجمه ترگمان]مشتریان شرکت بزرگ به overdrafts در نرخ پایه بانک به علاوه ۱ درصد سود می پردازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mortgage rates are still at around 25 percent, which is now 25 percent above the bank base rate.
[ترجمه گوگل]نرخ وام مسکن همچنان در حدود 25 درصد است که اکنون 25 درصد بالاتر از نرخ پایه بانکی است
[ترجمه ترگمان]نرخ وام مسکن در حدود ۲۵ درصد است که در حال حاضر ۲۵ درصد بالاتر از نرخ پایه بانک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We would levy the charge at 1 percent above the Bank base rate prevailing for the relevant period.
[ترجمه گوگل]ما هزینه را 1 درصد بالاتر از نرخ پایه بانک حاکم برای دوره مربوطه وضع می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما هزینه را به میزان ۱ درصد بالاتر از نرخ پایه بانک در دوره مرتبط وضع خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Changes in the level of interest rates charged on borrowing, therefore, depend almost wholly upon movements in the base rate.
[ترجمه گوگل]بنابراین، تغییرات در سطح نرخ های بهره برای استقراض، تقریباً به طور کامل به حرکت در نرخ پایه بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]در نتیجه تغییرات در سطح نرخ بهره مربوط به قرض گرفتن، تقریبا به تمام حرکات در نرخ پایه بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Bank in this case endorses the change by bringing its intervention rates in line with the new base rate.
[ترجمه گوگل]بانک در این مورد با تطبیق نرخ های مداخله ای خود با نرخ پایه جدید، این تغییر را تایید می کند
[ترجمه ترگمان]بانک در این مورد تغییر را با افزایش نرخ مداخله در خط با نرخ پایه جدید تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] حقوق(نرخ) پایه

انگلیسی به انگلیسی

• economic rate accepted as the base line
the base rate is the rate of interest that banks use as a basis when they are calculating the rates that they charge on loans.

پیشنهاد کاربران

base rate ( حمل‏ونقل درون شهری - جاده ای )
واژه مصوب: نرخ مبنا
تعریف: مبلغ پرداختی به ازای کاری که در طی واحدی از زمان انجام می‏شود؛ این مبلغ شامل حقوق پایه و اضافه‏کار و پاداش نمی‏شود
نرخ پایه

بپرس