base metal

جمله های نمونه

1. The area has potential for the discovery of base metal sulphides.
[ترجمه گوگل]این منطقه پتانسیلی برای کشف سولفیدهای فلزات پایه دارد
[ترجمه ترگمان]این ناحیه دارای پتانسیل برای کشف of فلزی پایه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The transmutation of base metal to gold was the paradigm of this sacred task.
[ترجمه گوگل]تبدیل فلز پایه به طلا پارادایم این وظیفه مقدس بود
[ترجمه ترگمان]تبدیل فلز پایه به طلا نمونه این وظیفه مقدس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The effect of carbon content of the base metal on the welded bond structure, formation mechanism of the "austenitic-rich zone" and "hydrogen-induced disbonding" etc.
[ترجمه گوگل]تأثیر محتوای کربن فلز پایه بر ساختار پیوند جوش داده شده، مکانیسم تشکیل "منطقه غنی از آستنیت" و "دیپیوند ناشی از هیدروژن" و غیره
[ترجمه ترگمان]تاثیر محتوای کربن بر فلز پایه در ساختار اتصال جوشی، مکانیسم تشکیل \"ناحیه ثروتمند آستنیتی\" و \"disbonding القا شده\" و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Iron is a base metal, gold a precious one.
[ترجمه گوگل]آهن یک فلز پایه است، طلا یک فلز گرانبها
[ترجمه ترگمان]آهن یک فلز پایه و یک طلا ارزش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The bonding behaviors between enamel coating and base metal were studied.
[ترجمه گوگل]رفتارهای پیوند بین پوشش مینا و فلز پایه مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]رفتارهای پیوندی بین پوشش enamel و فلز پایه مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In transient crack zone, the SEM fractographs of base metal consisted of equal-axis ductile voids, the fusion zone was mainly consisted of course transgranular cleavage facets.
[ترجمه گوگل]در ناحیه ترک گذرا، فرکتوگراف‌های SEM فلز پایه از حفره‌های شکل‌پذیر هم محور تشکیل شده‌اند، منطقه همجوشی عمدتاً از جنبه‌های شکاف ترانس دانه‌ای تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]در منطقه ترک گذرا، fractographs SEM از فلز پایه شامل حفره های ductile برابر با اندازه برابر، منطقه ترکیب عمدتا شامل course تقسیم transgranular بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. LME base metal prices all increased on last Friday, except for aluminum price.
[ترجمه گوگل]قیمت فلزات پایه LME در جمعه گذشته به جز قیمت آلومینیوم افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]قیمت فلزات پایه LME در جمعه گذشته به جز قیمت آلومینیوم افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. LME base metal prices continued to rise steadily on Wednesday.
[ترجمه گوگل]قیمت فلزات پایه LME در روز چهارشنبه به افزایش پیوسته ادامه داد
[ترجمه ترگمان]قیمت فلزات پایه LME روز چهارشنبه به طور یکنواخت افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The biomineralization of base metal deposits and its geological characteristics are discussed.
[ترجمه گوگل]زیست کانی‌سازی ذخایر فلز پایه و ویژگی‌های زمین‌شناسی آن مورد بحث قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]The رسوبات فلزی پایه و ویژگی های زمین شناسی آن مورد بحث قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Compared with base metal, the microstructure in fusion zone is finer, and the hardness is higher. The hardness difference exists at various places in fusion zone.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با فلز پایه، ریزساختار در ناحیه همجوشی ظریف‌تر و سختی بالاتر است تفاوت سختی در نقاط مختلف منطقه همجوشی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با فلز پایه، ریز ساختار در منطقه هم جوشی بهتر است و سختی بالاتر است تفاوت سختی در مکان های مختلف در منطقه ادغام شده وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Can be used as base metal coating materials used vinyl resin system by plastisol or solution, polyester or acrylic, etc.
[ترجمه گوگل]می توان به عنوان مواد پوشش فلزی پایه از سیستم رزین وینیل توسط پلاستیزول یا محلول، پلی استر یا اکریلیک و غیره استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]می تواند به عنوان مواد پوشش فلز پایه استفاده شود که توسط system یا محلول، پلی استر یا اکریلیک و غیره استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Humans had become mere technical grist to the mill like any base metal.
[ترجمه گوگل]انسان‌ها مانند هر فلز پایه‌ای، به یک سنگ‌ریزه فنی برای آسیاب تبدیل شده بودند
[ترجمه ترگمان]انسان ها برای آسیاب مثل هر فلز پایه به آسیاب technical تبدیل شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mineralisation within the nodules consists of uranium, vanadium and iron oxides with base metal sulphides.
[ترجمه گوگل]کانی سازی درون گره ها شامل اکسیدهای اورانیوم، وانادیوم و آهن با سولفیدهای فلز پایه است
[ترجمه ترگمان]mineralisation درون گره ها شامل اورانیوم، وانادیوم و اکسیده ای آهن با sulphides فلزی پایه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Gold mineralisation is associated with earlier fluids; antimony and base metal sulphides with later fluids.
[ترجمه گوگل]کانی سازی طلا با سیالات اولیه مرتبط است آنتیموان و سولفیدهای فلز پایه با سیالات بعدی
[ترجمه ترگمان]mineralisation طلا با سیالات اولیه، antimony و sulphides فلزی پایه با مایعات بعد مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Gilded Finish Gilding is a process of overlaying a base metal with a very thin layer of gold.
[ترجمه گوگل]تذهیب فینیش طلاکاری فرآیندی است که روی یک فلز پایه با یک لایه بسیار نازک طلا پوشانده می شود
[ترجمه ترگمان]Gilded Finish Gilding یک فرآیند of یک فلز پایه با یک لایه بسیار نازک طلا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] فلز پست
[برق و الکترونیک] فلز پایه

انگلیسی به انگلیسی

• any metal which is not a precious metal (tin, lead, copper, etc.); metallic element in an alloy; metal which is cut
a base metal is a metal, such as copper, zinc, tin, or lead, that is not a precious metal.
any metal which is not a precious metal (tin, lead, copper, etc.); metallic element in an alloy; metal which is cut

پیشنهاد کاربران

base metal ( جوشکاری و آزمایش های غیرمخرب )
واژه مصوب: فلز پایه
تعریف: فلز اصلی که جوشکاری بر روی آن انجام می شود
۱ - فلز پایه
۲ - در گذشته فلزاتی که گران نبوده و به وفور یافت می شدن و سریع اکسیده شده یا زنگ می زدند. برخلاف طلا و نقره
Common and inexpensive metals

بپرس