barring

/ˈbɑːrɪŋ//ˈbɑːrɪŋ/

معنی: بجز، باستثناء، سوای
معانی دیگر: جز، به جز، مگرآنکه، اگرنه

بررسی کلمه

حرف اضافه ( preposition )
• : تعریف: except in the case of; except for.
مشابه: except

- Barring any objections, we'll move on to the next item of business.
[ترجمه گوگل] بدون هر گونه اعتراض، به موضوع بعدی می رویم
[ترجمه ترگمان] به جز هر گونه اعتراض، ما به سمت مورد بعدی کسب وکار حرکت می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. barring rain, we will leave tomorrow
اگر باران نیاید فردا خواهیم رفت.

2. barring any unforeseen events
اگر اتفاقات غیر مترقبه پیش نیاید

3. Nobody else knows barring you and me.
[ترجمه سیروس مرادی] هیچکس دیگری بجز من و تو نمی داند.
|
[ترجمه گوگل]هیچ کس دیگری نمی داند من و شما را منع کرده است
[ترجمه ترگمان]کس دیگه ای جز من و تو نمی دونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Two police officers were barring her exit.
[ترجمه گوگل]دو افسر پلیس مانع خروج او شده بودند
[ترجمه ترگمان]دو افسر پلیس جلوی خروج او را گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We should finish by tonight, barring hold-ups.
[ترجمه گوگل]ما باید تا امشب کار را تمام کنیم، بدون توقف
[ترجمه ترگمان]ما باید تا امشب تمومش کنیم و راه دیگه ای نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Barring the boss, we all went out for drinks on Friday.
[ترجمه گوگل]به جز رئیس، همه ما برای نوشیدنی بیرون رفتیم
[ترجمه ترگمان]به جز رئیس، همه ما روز جمعه برای مشروب بیرون رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Barring accidents, we should arrive on time.
[ترجمه گوگل]به جز تصادف، باید به موقع برسیم
[ترجمه ترگمان]به جز حوادث، ما باید به موقع برسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The court upheld an injunction barring protesters from blocking access to the company.
[ترجمه گوگل]دادگاه حکم منع معترضان را از مسدود کردن دسترسی به شرکت تایید کرد
[ترجمه ترگمان]دادگاه حکم منع ورود معترضان به شرکت را منع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Barring strong headwinds, the plane will arrive on schedule.
[ترجمه گوگل]بدون وزش باد شدید، هواپیما طبق برنامه خواهد رسید
[ترجمه ترگمان]به استثنای headwinds قوی، هواپیما به برنامه زمانبندی خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He stepped in front of her, barring her way.
[ترجمه گوگل]جلوی او رفت و راهش را سد کرد
[ترجمه ترگمان]او جلوتر از او قدم برداشت و راهش را سد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Barring accidents, I believe they will succeed.
[ترجمه Englishman] من معتقدم اگر حوادثی پیش نیاید، آنها موفق خواهند شد.
|
[ترجمه گوگل]به غیر از تصادفات، من معتقدم که آنها موفق خواهند شد
[ترجمه ترگمان]به جز حوادث، من معتقدم که آن ها موفق خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His back is broken and, barring a miracle, he won't walk again.
[ترجمه Englishman] پشت او شکسته است و اگر معجزه ای رخ ندهد، او نمی تواند دوباره راه برود.
|
[ترجمه گوگل]کمرش شکسته و بدون معجزه، دیگر راه نمی رود
[ترجمه ترگمان]پشتش شکسته و اگر معجزه ای بشود، باز هم راه نمی رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Aside from specifically barring reporters, Matsch ruled that only credentialed victims and their families would be permitted inside.
[ترجمه گوگل]علاوه بر ممنوعیت ویژه خبرنگاران، ماچ حکم داد که فقط قربانیان و خانواده‌هایشان اجازه ورود به داخل را دارند
[ترجمه ترگمان]Matsch گذشته از این که به طور خاص به خبرنگاران اعتراض کند، حکم داد که تنها credentialed قربانی و خانواده آن ها مجاز خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Barring unexpected defections from the coalition, Mr Hashimoto should be confirmed in a special parliamentary session on Thursday.
[ترجمه گوگل]آقای هاشیموتو باید در یک جلسه ویژه پارلمان در روز پنجشنبه تایید شود
[ترجمه ترگمان]به استثنای defections غیر منتظره از سوی ائتلاف، آقای Hashimoto باید در جلسه ویژه مجلس در روز پنج شنبه تایید شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بجز (حرف اضافه)
bar, except, than, bating, barring

باستثناء (حرف اضافه)
bar, bating, barring

سوای (حرف اضافه)
besides, except, barring

انگلیسی به انگلیسی

• with the exception of, apart from
you use barring to indicate that the person, thing, or event that you are mentioning is an exception to the point that you are making.

پیشنهاد کاربران

لانگمن دیکشنری : به غیر از ، به جز
Except for
گذشته از . . .
دامپزشکی و علوم دامی
راه راه بودن پر
باستثناءِ. . .
به جز . . .
معنی "اگر" هم میدە
مگر اینکه ، در صورتیکه اینطور نباشه ، پر غیر این صورت ، ( if . . . . not معنی می دهد . و به عنوان حرف اضافه بکار می رود

بپرس