barrage

/bəˈrɑːʒ//ˈbærɑːʒ/

معنی: رگبار گلوله، سدبندی، بطور مسلسل بیرون دادن
معانی دیگر: (ارتش) سد آتش (رگبار گلوله یا پیکان و غیره برای جلوگیری از حرکت دشمن و یا دادن پوشش به نیروهای خودی)، رگبار (گلوله و غیره)، حمله ی مداوم و سنگین، ضربات پیاپی، آتش سدکننده ایجاد کردن، گلوله باران کردن، زیر آتش توپخانه گرفتن، حمله کردن، آب بند (که برای بالاآوردن سطح آب رودخانه و جاری شدن آن به نهر آبیاری ساخته می شود نه برای ذخیره ی آب و نیروی برق)، بند، سد، خور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an overwhelming quantity of things following one another rapidly.
مشابه: deluge, hail, storm, volley

- a barrage of artillery fire
[ترجمه گوگل] رگبار آتش توپخانه
[ترجمه ترگمان] رگبار توپخانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a barrage of criticism
[ترجمه گوگل] رگبار انتقاد
[ترجمه ترگمان] سیلی از انتقادات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a man-made obstruction placed in a waterway to slow the flow or increase the depth of the water; dam.
مشابه: dam
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: barrages, barraging, barraged
• : تعریف: to subject to a barrage, as of gunfire or words.
مشابه: bombard, volley

- They barraged me with questions.
[ترجمه Darkness] آنها من را سوال باران کردند
|
[ترجمه گوگل] آنها مرا با سؤالات به رگبار بستند
[ترجمه ترگمان] اونا منو با سوال کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a barrage of arrows
رگباری از پیکان

2. a barrage of criticism
رگباری از انتقاد

3. to lay down a barrage
سد آتش ایجاد کردن

4. the artillery laid down a barrage from the flanks
توپخانه از دو جناح سد آتش ایجاد کرد.

5. The two fighters were driven off by a barrage of anti-aircraft fire.
[ترجمه گوگل]دو جنگنده بر اثر رگبار آتش ضدهوایی رانده شدند
[ترجمه ترگمان]این دو مبارز توسط یک آتش ضد هوایی منفجر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Troops unleashed a barrage of grenades.
[ترجمه گوگل]سربازان رگبار نارنجک پرتاب کردند
[ترجمه ترگمان]نیروهای نظامی یک رگبار نارنجک را رها کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They built a barrage across the bay.
[ترجمه گوگل]آنها یک رگبار در سراسر خلیج ایجاد کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها بر روی خلیج یک سیل بند ساختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The TV station has received a barrage of complaints about the amount of violence in the series.
[ترجمه محمد جواد] ایستگاه تلویزیون رگباری از شکایات در باره مقدار پرخاشگری سریال ها دریافت کرده است
|
[ترجمه گوگل]شبکه تلویزیونی رگباری از شکایت از میزان خشونت در این سریال دریافت کرده است
[ترجمه ترگمان]ایستگاه تلویزیون، سیلی از شکایات را در مورد میزان خشونت در این مجموعه دریافت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The council is standing firm against the barrage of protest.
[ترجمه گوگل]شورا در برابر رگبار اعتراضات محکم ایستاده است
[ترجمه ترگمان]این شورا محکم در برابر رگبار تظاهرات ایستادگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The reporters kept up a constant barrage of questions.
[ترجمه گوگل]خبرنگاران رگباری از سؤالات را مدام مطرح می کردند
[ترجمه ترگمان]خبرنگاران، یک سیلی دائمی از سوالات را بالا نگه داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The proposed tidal barrage would generate enough electricity to supply between 60 000 and 80 000 homes.
[ترجمه گوگل]رگبار جزر و مدی پیشنهادی می تواند برق کافی برای تامین بین 60000 تا 80000 خانه تولید کند
[ترجمه ترگمان]این سیل بند جزر و مد پیشنهادی، برق کافی برای تامین انرژی بین ۶۰۰۰۰ تا ۸۰ هزار خانه را تولید خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This sounds like a barrage of accusation—I don'tintend it to be.
[ترجمه گوگل]این مانند رگباری از اتهام به نظر می رسد - من چنین قصدی ندارم
[ترجمه ترگمان]این مثل رگبار اتهام است - من نمی خواهم این طور باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Erika picked up the phone and through a barrage of crackles heard a familiar voice.
[ترجمه گوگل]اریکا گوشی را برداشت و از میان انبوهی از ترقه ها صدایی آشنا شنید
[ترجمه ترگمان]اریکا گوشی را برداشت و با صدایی که صدای آشنایی به گوش می رسید صدای آشنایی را شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A barrage would halt the flow upstream and lift the water level.
[ترجمه گوگل]رگبار جریان بالادست را متوقف می‌کند و سطح آب را بالا می‌برد
[ترجمه ترگمان]سیلی جلوی جریان آب را متوقف کرده و سطح آب را بالا می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The attack jumped off under cover of a barrage.
[ترجمه گوگل]حمله تحت پوشش یک رگبار پرید
[ترجمه ترگمان]این حمله تحت پوشش یک سیل بند بوجود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رگبار گلوله (اسم)
barrage

سدبندی (اسم)
barrage

بطور مسلسل بیرون دادن (فعل)
barrage

تخصصی

[عمران و معماری] سد - بند با دریچه های متحرک - آب بند - سدخاکی - سد تنظیم
[زمین شناسی] سد رودخانه ای ساختمان بزرگی که از یک سمت رودخانه، به سمت دیگر نصب می شود به منظور ذخیره آب، معمولا جهت آبیاری. اگر نیروی ییدروالکتریک نیز تولید شود ،ساختمان مربوط عموما سد نامیده می شود
[آب و خاک] بند دریچه دار

انگلیسی به انگلیسی

• river dam; barrier of artillery fire to prevent enemy advance, bombardment; numerous questions
overwhelm or bombard with questions
a barrage of questions or complaints is a large amount of them.

پیشنهاد کاربران

noun. Military. a heavy barrier of artillery fire to protect one's own advancing or retreating troops or to stop the advance of enemy troops. an overwhelming quantity or explosion, as of words, blows, or criticisms: a barrage of questions
...
[مشاهده متن کامل]

نظامی/ آتشباری، سد آتش توپخانه برای جلوگیری از پیشروی دشمن یا پوشش نیروهای خودی

barrage
barrage ( علوم نظامی )
واژه مصوب: سد آتش
تعریف: تیراندازی پیوسته برای ایجاد خط آتش و جلوگیری از پیشروی دشمن و حفاظت از نیروهای خودی
A barrage of
یک سلسله، یک رشته
I took a barrage of psychological tests
آتش باران

دامپزشکی و علوم دامی
سیگنال ( نوروبیولوژی )
رگباری
tidal barrage
منظور سدهای جذر و مد هست که در قسمت زیرین سد بر سر راه آب، توربین هایی برای تولید انرژی قرار میدهند.
سری ، پیوسته
به طور دائم، تکرار شدن زیاد
پیاپی
آماج انتقادات
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس