bargain on


رجوع شود به: bargain for

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to anticipate.

- He had not bargained on the rejection of his idea.
[ترجمه گوگل] او در مورد رد ایده خود چانه زنی نکرده بود
[ترجمه ترگمان] او در جواب رد کردن این فکر چانه نزده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to rely on.

- We can't bargain on his cooperation.
[ترجمه گوگل] ما نمی توانیم روی همکاری او چانه زنی کنیم
[ترجمه ترگمان] ما نمی توانیم با هم کاری او معامله کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

انتظار رویداد چیزی را داشتن ( معمولا ناخوشایند )

بپرس