banker

/ˈbæŋkər//ˈbæŋkə/

معنی: بانک دار، صراف
معانی دیگر: صاحب و مدیر بانک (خصوصی)، مدیر یا کارمند ارشد بانک، (شخص یا قایق) ماهیگیر (معمولا ماهی cod در فلات قاره ی کانادا در اقیانوس اطلس به نام: newfoundland banks)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an owner or employee of a bank, esp. in management.

- As a wealthy banker, he was able to retire early.
[ترجمه الی] به عنوان یه بانکدار ثروتمند توانست زود بازنشسته شود
|
[ترجمه گوگل] او به عنوان یک بانکدار ثروتمند توانست زودتر بازنشسته شود
[ترجمه ترگمان] او به عنوان یک بانکدار ثروتمند توانسته بود زودتر از خانه بیرون برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in games, the player responsible for the bank.

- Who wants to be the banker this time?
[ترجمه گوگل] چه کسی می خواهد این بار بانکدار شود؟
[ترجمه ترگمان] این دفعه کی بانک دار شه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: on the Newfoundland banks, a ship or person engaged in fishing for cod.
اسم ( noun )
• : تعریف: a workbench used by sculptors, masons, or bricklayers for dressing stones or bricks.

جمله های نمونه

1. the stereotype of a banker
نمونه کامل یک بانکدار

2. It made sense to appoint a banker to this job.
[ترجمه گوگل]انتصاب یک بانکدار برای این کار منطقی بود
[ترجمه ترگمان]با عقل جور در میاد که یه بانکدار رو به این شغل منصوب کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The banker chuckled and said, "Of course not. ".
[ترجمه گوگل]بانکدار نیشخندی زد و گفت: "البته که نه "
[ترجمه ترگمان]بانکدار خندید و گفت: \" البته که نه \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A plot to assassinate the banker has been uncovered by the police.
[ترجمه گوگل]توطئه ترور بانکدار توسط پلیس فاش شده است
[ترجمه ترگمان]یک توطئه برای ترور بانک دار توسط پلیس کشف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Don't just blindly follow what the banker says.
[ترجمه گوگل]فقط کورکورانه از آنچه بانکدار می گوید پیروی نکنید
[ترجمه ترگمان]فقط کورکورانه دنبال کاری که بانک می گوید عمل نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He has applied to the banker for a loan.
[ترجمه گوگل]او برای دریافت وام به بانکدار مراجعه کرده است
[ترجمه ترگمان]او برای یک وام به بانک دار مراجعه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He didn't fit the conventional image of a banker.
[ترجمه گوگل]او با تصویر متعارف یک بانکدار مطابقت نداشت
[ترجمه ترگمان]او با تصویر متعارف یک بانکدار تناسب نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She was a successful banker by the time she was forty.
[ترجمه گوگل]او در چهل سالگی یک بانکدار موفق بود
[ترجمه ترگمان]او در چهل سالگی یک بانکدار موفق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That banker is really on the ball.
[ترجمه گوگل]آن بانکدار واقعاً در توپ است
[ترجمه ترگمان]بانک دار واقعا در مجلس رقص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was until very recently the most powerful banker in the city.
[ترجمه گوگل]او تا همین اواخر قدرتمندترین بانکدار شهر بود
[ترجمه ترگمان]تا همین اواخر، قدرتمندترین بانک در شهر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The banker keeps the money tucked safely under his bed.
[ترجمه گوگل]بانکدار پول را به سلامت زیر تختش نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]بانک دار پول را در زیر تختش نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A banker is a fellow who lends his umbrella when the sun is shining and wants it back the minute it begins to rain. Mark Twain
[ترجمه گوگل]بانکدار کسی است که وقتی خورشید می تابد، چترش را قرض می دهد و در لحظه ای که باران شروع می شود، آن را می خواهد مارک تواین
[ترجمه ترگمان]بانک دار کسی است که وقتی خورشید می درخشد چتر خود را به او قرض می دهد و از همان لحظه ای که باران شروع می شود، آن را برمی دارد مارک تو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some liberal investment banker from Scarsdale?
[ترجمه گوگل]برخی از بانکداران سرمایه گذاری لیبرال از اسکارسدیل؟
[ترجمه ترگمان]یه بانکدار سرمایه گذاری آزاد از \"Scarsdale\"؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Its function as banker to the government and to the monetary sector.
[ترجمه گوگل]عملکرد آن به عنوان بانکدار برای دولت و بخش پولی است
[ترجمه ترگمان]عملکرد آن به عنوان صرافی به دولت و بخش پولی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The country is currently run by a banker, Lamberto Dini, who leads a nonpolitical government of technocrats.
[ترجمه گوگل]این کشور در حال حاضر توسط یک بانکدار به نام لامبرتو دینی اداره می شود که یک دولت غیرسیاسی متشکل از تکنوکرات ها را رهبری می کند
[ترجمه ترگمان]این کشور در حال حاضر by Dini (banker Dini)است که یک دولت nonpolitical را رهبری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بانک دار (اسم)
banker, shroff

صراف (اسم)
banker, shroff, money changer, changer, usurer

تخصصی

[زمین شناسی] رود لبالب یک اصطلاح استرالیایی برای جریانی که تا لبه کرانه های یش جریان دارد.

انگلیسی به انگلیسی

• person who works in a bank; cashier, teller; dealer who keeps the bank in a casino; person who keeps the bank during a card game; sturdy wooden or stone workbench used by sculptors to support their work while carving or used by masons to cut their work; (new zealand & australia) river that is overflowing to the top of its banks (informal)
a banker is someone involved in banking at a senior level.

پیشنهاد کاربران

بانکدار
( Part of speech : ( n
Definition : someone who works in the management of a bank
Example : Jack married the banker's daughter to get a job at the bank
1 - کسی که سِمت مهمی در بانک دارد
2 - کسی که صاحب یا مالک یا سرمایه گذار یک بانک است
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/banker
کارمند بانک
مترادف:
bank employee
bank clerk
این واژه به معنی بانک دار نیست. کسی که توی بانک کار میکنه بنکر میگن، کارمند بانک

بپرس