bank rate

/ˈbæŋkˈreɪt//ˈbæŋkreɪt/

نرخ بهره ی بانکی، نرخ بانک، نرخ تنزیل توسط بانک، مظنه رسمی تنزیل که توسط بانک مرکزی تعیین میشود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the standard rate of discount that is established by a central bank or banks.

جمله های نمونه

1. The bank rate sets the trend for home, vehicle and other consumer loans.
[ترجمه گوگل]نرخ بانکی روند وام های مسکن، خودرو و سایر وام های مصرفی را تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]نرخ این بانک روندی را برای خانه، وسیله نقلیه و دیگر وام های مصرفی تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Bank could, and did, make Bank Rate effective by open market operations.
[ترجمه گوگل]بانک توانست، و انجام داد، نرخ بانکی را با عملیات بازار باز موثر کند
[ترجمه ترگمان]بانک می تواند، و اینکار را انجام دهد، نرخ بانک را با عملیات های بازار آزاد موثر سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Bank Rate was the rate at which discount houses could borrow from the Bank in order to meet any shortage of liquidity.
[ترجمه گوگل]نرخ بانکی نرخی بود که با آن خانه های تخفیف می توانستند از بانک وام بگیرند تا بتوانند کمبود نقدینگی را برطرف کنند
[ترجمه ترگمان]نرخ بانک نرخی بود که در آن خانه های تخفیف می توانستند از بانک قرض بگیرند تا با کمبود نقدینگی مواجه شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. With Fed's low interest rates quickly driving up bank rate spreads, the market ought to rebuild and rebound quickly thereafter.
[ترجمه گوگل]با توجه به اینکه نرخ های بهره پایین فدرال رزرو به سرعت اسپردهای نرخ بانکی را افزایش می دهد، بازار باید پس از آن بازسازی و به سرعت بازگردد
[ترجمه ترگمان]با افزایش نرخ سود بانک مرکزی که به سرعت افزایش می یابد، بازار باید بازسازی شود و از آن پس به سرعت باز گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The bank rate was increased to a record 8%.
[ترجمه گوگل]نرخ بهره بانکی به رکورد 8 درصد افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]نرخ بانک به رکورد ۸ % افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The cut in bank rate is expected to buoy up the economy.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود کاهش نرخ بهره بانکی باعث رونق اقتصادی شود
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که کاهش نرخ بانک از اقتصاد محافظت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It said that a "very low level of Bank rate could have counter-productive effects on the operation of some financial markets and on the lending capacity of the banking system".
[ترجمه گوگل]در این بیانیه آمده است که "سطح بسیار پایین نرخ بانکی می تواند اثرات معکوس بر عملکرد برخی از بازارهای مالی و بر ظرفیت وام دهی سیستم بانکی داشته باشد"
[ترجمه ترگمان]در این گزارش آمده است که \" سطح بسیار پایین نرخ بانک می تواند اثرات سازنده بر عملکرد برخی بازارهای مالی و ظرفیت وام دادن به سیستم بانکی داشته باشد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Australia lowered bank rate 25 bps to 0% (1st reduction in 7 years) to fight against its slowing economy, while Indonesia increased bank rate 25 bps to 25% to fight against rising inflation.
[ترجمه گوگل]استرالیا برای مبارزه با کندی اقتصاد خود، نرخ بانکی را 25 واحد در ثانیه به 0 درصد (اولین کاهش در 7 سال) کاهش داد، در حالی که اندونزی برای مبارزه با افزایش تورم، نرخ بانکی را 25 واحد در ثانیه به 25 درصد افزایش داد
[ترجمه ترگمان]استرالیا نرخ بهره بانکی ۲۵ bps را به ۰ درصد (اولین کاهش در ۷ سال)برای مبارزه با اقتصاد کند کاهش داد، در حالی که اندونزی نرخ بهره بانکی ۲۵ bps را به ۲۵ درصد افزایش داد تا با افزایش تورم مبارزه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Has enlarged the bank rate risk.
[ترجمه گوگل]ریسک نرخ بانکی را افزایش داده است
[ترجمه ترگمان]میزان ریسک بانک را افزایش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We always beat your bank rate.
[ترجمه گوگل]ما همیشه نرخ بانک شما را می کوبیم
[ترجمه ترگمان] ما همیشه bank رو شکست میدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some analysts pointed out that the major central bank rate cut will be smaller.
[ترجمه گوگل]برخی از تحلیلگران خاطرنشان کردند که کاهش عمده نرخ بهره بانک مرکزی کمتر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]برخی تحلیلگران خاطرنشان کردند که کاهش شدید نرخ بانک مرکزی کوچک تر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some of his decisions, in particular the one to raise the bank rate to 6 percent in July 19 were criticized.
[ترجمه گوگل]برخی از تصمیمات وی، به ویژه افزایش نرخ بهره بانکی به 6 درصد در 28 تیرماه مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]برخی از تصمیمات او به ویژه یکی برای افزایش نرخ بانک تا ۶ درصد در ۱۹ ژوئیه مورد انتقاد قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. From the 1930s, the clearing banks directly linked their interest rates to Bank Rate.
[ترجمه گوگل]از دهه 1930، بانک های تسویه کننده مستقیماً نرخ های بهره خود را به نرخ بانکی مرتبط کردند
[ترجمه ترگمان]از دهه ۱۹۳۰، بانک های پاک سازی مستقیما نرخ های بهره خود را به نرخ بانک مرتبط دانستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The clearing banks used to change their interest rates on advances and deposits automatically by the same amount that Bank rate changed.
[ترجمه گوگل]بانک‌های تسویه‌کننده، نرخ سود پیش‌پرداخت‌ها و سپرده‌ها را به‌طور خودکار به همان میزانی که نرخ بانک تغییر می‌کرد، تغییر می‌دادند
[ترجمه ترگمان]بانک های پاک سازی به طور خودکار نرخ بهره خود را بر روی پیشرفت و سپرده به طور خودکار با همان مقدار که نرخ بانک تغییر کرد، تغییر دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The introduction of reserve accounts, held by commercial banks at the Bank, on which the official Bank rate is paid.
[ترجمه گوگل]معرفی حساب های ذخیره ای که توسط بانک های تجاری در بانک نگهداری می شود و نرخ رسمی بانک بر آن ها پرداخت می شود
[ترجمه ترگمان]معرفی حساب های ذخیره که توسط بانک های تجاری در بانک برگزار می شود، که در آن نرخ بانک رسمی پرداخت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] نرخ بانکی

انگلیسی به انگلیسی

• rate of interest fixed by a bank, discount rate
the bank rate is the rate of interest at which a bank lends money, especially the minimum rate of interest that banks are allowed to charge, which is decided from time to time by the country's central bank.

پیشنهاد کاربران

بپرس