فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: bamboozles, bamboozling, bamboozled
مشتقات: bamboozler (n.)
حالات: bamboozles, bamboozling, bamboozled
مشتقات: bamboozler (n.)
• (1) تعریف: (informal) to trick by deceptive claims, flattery, or the like; deceive.
• مشابه: bluff, hoax
• مشابه: bluff, hoax
- They bamboozled him into believing they were policemen.
[ترجمه گوگل] آنها او را متحیر کردند تا فکر کند پلیس هستند
[ترجمه ترگمان] آن ها او را وادار کردند تا باور کنند که پلیس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آن ها او را وادار کردند تا باور کنند که پلیس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to mystify or confuse.
• مشابه: baffle, bewilder, mystify
• مشابه: baffle, bewilder, mystify
- This problem utterly bamboozles me.
[ترجمه گوگل] این مشکل من را کاملاً متحیر می کند
[ترجمه ترگمان] این مشکل کاملا منو گیج میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این مشکل کاملا منو گیج میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید