balderdash

/ˈbɒldərˌdæʃ//ˈbɔːldədæʃ/

معنی: یاوه، چرند، سخن بی معنی، نوشابه کف الود
معانی دیگر: (حرف یا نوشته ی) بی معنی، ژاژ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: nonsensical speech or writing; foolish, unpersuasive argumentation.
مشابه: abracadabra, bunk, drivel, rubbish, trash

جمله های نمونه

1. "Balderdash!" he spluttered indignantly.
[ترجمه گوگل]"بالدرداش!" او با عصبانیت پرت کرد
[ترجمه ترگمان]! چرنده با اوقات تلخی سرش را تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Somniloquy calls balderdash again, be in namelyMorpheusSpeak in or give out some kind of sound, it is clear sentence sometimes, toot Nang of mutter to oneself does not know what to saying sometimes.
[ترجمه گوگل]Somniloquy دوباره بالدرداش را صدا می‌زند، در Morpheus باش در صحبت کردن یا نوعی صدا را بیرون بده، گاهی اوقات جمله واضحی است، خیلی نانگ غر می‌زند که گاهی اوقات نمی‌داند چه بگوید
[ترجمه ترگمان]Somniloquy که بار دیگر فرا خوانده می شود، باید در namelyMorpheusSpeak باشد و یا صدایی از خود بروز دهد، اما برخی اوقات، toot ننگ از زیر لب به خود نمی داند چه بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. After such a abiding balderdash run even the a lot of abstaining-absent are now adage the market can continue to acceleration in dischargee of amounts that are more than 50 times balance.
[ترجمه گوگل]پس از اجرای چنین بی‌پرده‌ای پایدار، حتی بسیاری از ممتنع‌ها-غیبت‌ها هم اکنون ضرب المثلی هستند که بازار می‌تواند در تخلیه مقادیری که بیش از 50 برابر تعادل هستند، به شتاب ادامه دهد
[ترجمه ترگمان]بعد از این که چنین a به کار گرفته شد، اکنون به قول معروف بازار می تواند به شتاب بخشیدن به میزان پولی که بیش از ۵۰ بار تعادل دارند، ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Speaking of her love, has become a romantic balderdash.
[ترجمه گوگل]صحبت از عشق او، تبدیل به یک طلسم رمانتیک شده است
[ترجمه ترگمان]صحبت از عشق او، یک چرند عاشقانه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Balderdash. The kids who are going to find the golden tickets. . .
[ترجمه گوگل]بالدرداش بچه هایی که می خواهند بلیط های طلایی را پیدا کنند
[ترجمه ترگمان]چرنده بچه هایی که قراره بلیط های طلایی رو پیدا کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In this section, Katherine's terrible hysteria and balderdash feels she seems to be in a state of insanity.
[ترجمه گوگل]در این بخش، هیستری و بالدرش وحشتناک کاترین احساس می کند که او در حالت جنون است
[ترجمه ترگمان]در این بخش، جنون وحشتناک کاترین احساس می کند که او در حال جنون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Somniloquy also weighs balderdash.
[ترجمه گوگل]Somniloquy نیز وزن balderdash
[ترجمه ترگمان]Somniloquy هم چنین به نظر می رسد که مزخرف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But this is balderdash .
[ترجمه گوگل]اما این کچل است
[ترجمه ترگمان]اما این چرند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Too bad the yarn is interwoven with illogic, inconsistency and outright balderdash.
[ترجمه گوگل]حیف که نخ با غیرمنطقی، ناهماهنگی و کچلی آشکار در هم آمیخته است
[ترجمه ترگمان]خیلی بد است که نخ با illogic، ناهماهنگی و balderdash کامل درهم آمیخته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In view of this, cyclical stocks in 2008 is balderdash .
[ترجمه گوگل]با توجه به این، سهام چرخه ای در سال 2008 بالدرش است
[ترجمه ترگمان]با توجه به این موضوع، سهام های چرخه ای در سال ۲۰۰۸ مزخرف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Through the straight into the heart estrogen chapter, is no longer a psychedelic balderdash, ten interlocking fingers, some resonance, pour the vow, instant, tenderness with, unchanged forever.
[ترجمه گوگل]از طریق مستقیم به قلب فصل استروژن، دیگر یک بالدرش روانگردان، ده انگشت در هم تنیده، برخی از طنین، پور عهد، فوری، حساسیت با، بدون تغییر برای همیشه لطفا برای
[ترجمه ترگمان]این بخش که مستقیما به بخش استروژن قلب وارد می شود، دیگر یک balderdash روان گردان نیست، یعنی ده انگشت به هم پیوسته، کمی رزونانس، و پیمان، لحظه، ملاطفت، و برای همیشه بدون تغییر باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. People keep saying that things like the firemen, all those hospitals and that public broadcasting group on the TV came from the state but I declare that to be balderdash!
[ترجمه گوگل]مردم مدام می گویند که چیزهایی مانند آتش نشان ها، همه آن بیمارستان ها و آن گروه پخش عمومی تلویزیون از ایالت آمده است، اما من اعلام می کنم که این کار بد است!
[ترجمه ترگمان]مردم می گویند که چیزهایی مثل ماموران آتش نشانی، همه آن بیمارستان ها و آن گروه پخش تلویزیونی در تلویزیون از دولت سرچشمه می گیرند، اما من اعلام می کنم که این کار، مسخره بازی است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You must be! Running us all out of business, they say. Balderdash!
[ترجمه گوگل]شما باید! آنها می گویند که همه ما را بیکار می کند بالدرداش!
[ترجمه ترگمان]تو باید باشی! می گویند که ما را از تجارت خارج می کند ! چرنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The young girl depends in the brisket of Nie Pan, eyes half shuts half Zheng, mouthful wine the balderdash way of the spirit:"Did I say that the man doesn't have the good entity?"
[ترجمه گوگل]دختر جوان به سینه نی پان وابسته است، چشمانش نیمی از ژنگ را می بندد، شراب لقمه ای راه بی رمق روح است: «گفتم که آن مرد موجود خوبی ندارد؟»
[ترجمه ترگمان]دختر جوان به the پان Pan وابسته است، نیمی دیگر نیمی از Zheng را می بندد، و روش balderdash را پر می کند: \"آیا من می گویم که آن مرد موجودیت خوبی ندارد؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یاوه (اسم)
nonsense, hooey, froth, babble, balderdash, idle talk, gammon, tattle

چرند (اسم)
windy, baloney, stuff, balderdash, blether, crap, blather, hokum, bosh, bologna, bilge water, bilk, boloney, trumpery, haver, rigmarole, jive, piffle

سخن بی معنی (اسم)
balderdash, twaddle, blether, ramble, wish-wash

نوشابه کف الود (اسم)
balderdash

انگلیسی به انگلیسی

• nonsense
if you say that something that has been said or written is balderdash, you mean that you think it is completely untrue or very stupid; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

حرف مفت و مزخرف
دری وری
چرت و پرت
nonsense. ibid
ideas, statements or beliefs that you think are silly or not true. Ox

بپرس