bagging

/ˈbæɡɪŋ//ˈbæɡɪŋ/

معنی: کیسه، پارچه کیسهای
معانی دیگر: پارچه برای ساختن کیسه، پارچه ی کیسه ای (sacking هم می گویند)، کیسه ی پلاستیکی

جمله های نمونه

1. He got a job bagging groceries.
[ترجمه افشین حاجی طرخانی] او ( مذکر ) شغل یا پست بسته بندی مواد غذایی را گرفت.
|
[ترجمه گوگل]او شغلی پیدا کرد و خواربارفروشی کرد
[ترجمه ترگمان] اون یه کاری کرده که بره خرید کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That milch goat is bagging up well.
[ترجمه گوگل]آن بز شیری به خوبی در حال جمع شدن است
[ترجمه ترگمان] اون بز milch داره خوب بازی می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Stop bagging her - she's doing her best.
[ترجمه سارا] به او ایراد نگیرید، او نهایت تلاش خودش را می کند
|
[ترجمه گوگل]کیف کردن او را متوقف کنید - او تمام تلاش خود را می کند
[ترجمه ترگمان]دست از بستن دست اون بردار اون داره بهترین کار رو می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Urban scavengers have been banned from bagging doves and pigeons in the central squares.
[ترجمه گوگل]لاشخورهای شهری از کیسه زدن کبوتر و کبوتر در میادین مرکزی منع شده اند
[ترجمه ترگمان]زباله scavengers شهری از طریق بسته بندی کبوتر و کبوتر در میادین مرکزی ممنوع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The resultant saving in replacement parts and additional bagging costs was £20,000.
[ترجمه گوگل]صرفه جویی حاصل در قطعات جایگزین و هزینه های اضافی بسته بندی 20000 پوند بود
[ترجمه ترگمان]صرفه جویی حاصل در قطعات یدکی و کیسه اضافی کیسه ۲۰۰۰۰ پوند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Edwards took his season's tally to 17 after bagging ten in Tuesday's 78-0 destruction of Swinton.
[ترجمه گوگل]ادواردز پس از 10 بار در شکست 78-0 سوئینتون در روز سه شنبه، تعداد فصل خود را به 17 رساند
[ترجمه ترگمان]ادواردز پس از گرفتن ۱۰ تن در روز سه شنبه ۷۸ - ۰ of، آمار فصل خود را به ۱۷ تن رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But he had small taste for the bagging beer and wished to have bought himself a wine.
[ترجمه سارا] اما او علاقه کمی با آبجو داشت و دلش می خواست برای خودش یک شراب بخرد
|
[ترجمه گوگل]اما او ذائقه کمی برای آبجوی بسته بندی شده داشت و آرزو می کرد که برای خودش شراب بخرد
[ترجمه ترگمان]اما مزه آبجو را از دست داده بود و دلش می خواست برای خودش شراب بخرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This paper introduces the craft of the polyethylene bagging and production line.
[ترجمه گوگل]این مقاله به معرفی هنر خط تولید و کیسه های پلی اتیلن می پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله، هنر کیسه پلی اتیلن و خط تولید را معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What do hunters find so attractive in bagging innocent birds?
[ترجمه سارا] برای شکارچیان چه جذابیتی در شکار پرندگان بیگناه وجود دارد؟
|
[ترجمه گوگل]چه چیزی شکارچیان در کیسه انداختن پرندگان بی گناه اینقدر جذاب می یابند؟
[ترجمه ترگمان]چرا شکارچیان این قدر برای پرندگان معصوم جذاب هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The dynamic tendency of the chlorophyll of the bagging fruits is extraordinary similar to the contrasting ones, but the dynamic pattern of carotinoid changes.
[ترجمه گوگل]گرایش دینامیکی کلروفیل میوه‌های کیسه‌ای بسیار شبیه به متضادها است، اما الگوی دینامیکی کاروتینوئید تغییر می‌کند
[ترجمه ترگمان]گرایش دینامیکی کلروفیل از میوه ها به طور فوق العاده ای شبیه به the متضاد است، اما الگوی پویای تغییرات carotinoid است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This article gives some interesting tricks for bagging your traps.
[ترجمه گوگل]در این مقاله ترفندهای جالبی برای بسته بندی تله ها ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]این مقاله نکات جالبی برای گرفتن تله شما ارائه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Two little Boys were caught Bagging apples.
[ترجمه گوگل]دو پسر کوچولو در حال کیسه کردن سیب گرفتار شدند
[ترجمه ترگمان]دو پسر کوچک سیب را گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bagging to Golden spur apples can lower 60%the ratio of epicarp suberization and 31% the rot ratio at the previous stage of storage.
[ترجمه گوگل]کیسه‌زنی به سیب‌های گلدن اسپور می‌تواند 60 درصد نسبت ساب‌ریزی epicarp و 31 درصد نسبت پوسیدگی را در مرحله قبلی ذخیره‌سازی کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]bagging تا شکوفه های طلایی سیب می توانند نسبت of suberization و نسبت پوسیدگی ۳۱ % در مرحله قبلی ذخیره سازی، ۶۰ درصد را کاهش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. My first job was bagging groceries.
[ترجمه گوگل]اولین کار من، بسته بندی مواد غذایی بود
[ترجمه ترگمان] اولین کاری که کردم این بود که دارم خرید می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Based on the results of emasculation, bagging and artificial pollination studies, Cistanche deserticola Ma takes selfing as the main breeding system.
[ترجمه گوگل]بر اساس نتایج مطالعات انزال‌گیری، کیسه‌بندی و گرده‌افشانی مصنوعی، Cistanche deserticola Ma سیستم اصلی پرورش خود را انتخاب می‌کند
[ترجمه ترگمان]براساس نتایج of، کیسه کردن و مطالعات گرده افشانی مصنوعی، Cistanche deserticola مادر selfing را به عنوان سیستم پرورش اصلی می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کیسه (اسم)
bourse, bladder, bag, sac, sack, pouch, cyst, cod, bagging, bung, capsule, theca, sinus, purse

پارچه کیسه ای (اسم)
bagging, burlap

تخصصی

[عمران و معماری] درکیسه ریختن
[نساجی] کیسه گونی - کیسه - دوختن کناره های پارچه به هم جهت شستشو

انگلیسی به انگلیسی

• sackcloth, fabric used for bags or sacks

پیشنهاد کاربران

[تخصصی نساجی] کاسه انداختن، زانو انداختن، تغییر شکل آرنج یا زانوی لباس در اثر استفاده طولانی مدت
به معنی شکار کردن هم میاد
این واژه ک یکی از نمونه های الگوریتم ensemble است به معنی روش دسته بندی است
someone who works in a supermarket helps you bag your groceries, i. e. helps put your items in a bag
bagging ( مهندسی بسپار - مجموعة بسته بندی )
واژه مصوب: چادر
تعریف: هرنوع منسوجی که در زمان انبارش یا در حین حمل محصول، برای محافظت، بر روی آن می کشند
با توجه به روش کار آن در یادگیری ماشین واژه تجمیع پردازی پیشنهاد می شود.
در شاخه داده کاوی از علم کامپیوتر، این واژه خلاصه عبارت Bootstrap AGGregatING است که ترجمه گردآوری خودراه انداز برای آن پیشنهاد می شود.

بپرس