bad blood

/ˌbædˈblʌd//ˌbædˈblʌd/

سابقه ی دشمنی، عداوت خانوادگی، خصومت، ازردگی، خشم، رنجش، تلخی، تندی، زنندگی، مسمومیت خون دراثرعصبانیت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: animosity between two or more people; mutual hostility.
مشابه: animosity, animus, enmity

- The referees' biased calls created bad blood between the two teams.
[ترجمه گوگل] تماس های مغرضانه داوران باعث ایجاد خون دلخوری بین دو تیم شد
[ترجمه ترگمان] سخنرانی های جانبدارانه داور، خون بدی را بین این دو تیم ایجاد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. There's a lot of bad blood between those two families.
[ترجمه sh] خصومتهای زیادی بین این دو خانواده وجود داره.
|
[ترجمه گوگل]بین این دو خانواده خونسردی زیاد است
[ترجمه ترگمان]بین اون دوتا خانواده یه عالمه خون بد هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There is bad blood between them.
[ترجمه sh] خصومت زیادی بین اونها هست.
|
[ترجمه گوگل]بین آنها خون بدی است
[ترجمه ترگمان]بین آن ها خون بدی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There has been bad blood between the two families for years.
[ترجمه سارا] سال هاست که بین این دو خانواده خصومت وجود داشته است
|
[ترجمه گوگل]سال هاست که بین این دو خانواده خون بدی در جریان است
[ترجمه ترگمان]سال ها است که بین این دو خانواده یک خون بد وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There's too much bad blood between them.
[ترجمه گوگل]خون بد بین آنها زیاد است
[ترجمه ترگمان]بین آن ها خون زیادی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is, it seems, some bad blood between Mills and the Baldwins.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد خون بدی بین میلز و بالدوین ها وجود دارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که یک خون بد بین میلز و the وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He wondered if the bad blood of the d'Urbervilles was to blame for this moment of madness.
[ترجمه گوگل]او فکر کرد که آیا خون بد d'Urbervilles مقصر این لحظه دیوانگی است؟
[ترجمه ترگمان]در این فکر بود که آیا خون بد of در این لحظه از دیوانگی مقصر است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It could only make for bad blood between the Li clan and himself and shatter the age-old ties between their families.
[ترجمه گوگل]این فقط می تواند باعث ایجاد خون بد بین قبیله لی و خودش شود و پیوندهای قدیمی بین خانواده های آنها را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]تنها کاری که می توانست بکند این بود که خون بد بین قبیله لی و خودش ایجاد کند و پیوندهای قدیمی سنی بین خانواده های آن ها را درهم بشکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But bad blood between the two had developed years before that.
[ترجمه گوگل]اما سال‌ها قبل از آن خون بد بین این دو ایجاد شده بود
[ترجمه ترگمان]اما خون بد بین این دو سال قبل از آن رشد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But referee Ed Morrison's leniency led to bad blood spilling over in a six-man brawl as Richards looked for revenge.
[ترجمه گوگل]اما ملایمت داور اد موریسون منجر به ریختن خون بد در یک نزاع شش نفره شد، زیرا ریچاردز به دنبال انتقام بود
[ترجمه ترگمان]اما داور ملایمت و ملایمت داور منجر به ریختن خون بد در یک درگیری شش نفره شد که ریچارد برای انتقام به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Bad blood remained from the previous weeks tussle and national expectation weighed heavily on everyone's shoulders.
[ترجمه گوگل]خون بد از کشمکش هفته های قبل باقی مانده بود و انتظارات ملی بر دوش همه سنگینی می کرد
[ترجمه ترگمان]خون بد از کش مکش هفته های پیش باقی مانده و انتظار ملی بر شانه های همه سنگینی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There is bad blood between the options market's leading dealing firms and the stock exchange.
[ترجمه گوگل]بین شرکت‌های معاملاتی پیشرو در بازار اختیار معامله و بورس اوراق بهادار خون‌آزاری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بین شرکت های پیشرو در بازار سهام و بورس اوراق بهادار، خون بدی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There was bad blood between Uncle Hal and Uncle Charlie.
[ترجمه گوگل]بین عمو هال و عمو چارلی خون بدی به راه افتاد
[ترجمه ترگمان]بین عمو هال و عمو چارلز خون بدی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There'd been some bad blood between Jose and Arriola over a woman.
[ترجمه گوگل]بین خوزه و آریولا بر سر یک زن خون بدی درگرفت
[ترجمه ترگمان]بین من و دون خوزه خون بدی رخ داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There was bad blood between the two men, something he had himself nurtured.
[ترجمه گوگل]خون بدی بین دو مرد وجود داشت، چیزی که خودش پرورش داده بود
[ترجمه ترگمان]بین دو مرد خون بدی وجود داشت، چیزی که خودش پرورش داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• hostile relationship, bad relationship, hard feelings

پیشنهاد کاربران

خون آلوده - مسمومیت خون دراثرعصبانیت
OPP: healthy blood
💠 Do you realize another patient has yellow fever. . . ?
Because of that bastard Smith's bad blood. . .
And she's dying, do you know that?
...
[مشاهده متن کامل]

Always the same old tune!
Yes, because a gange of thieves. . .
Careful now, c'mon doctor.
Careful? We are talking. Aren't we?
If only he gave us healthy blood.
I entirely agree with this.
همین دیروز یه مریضه دیگه بعلت تزریق خون های آلوده این یارو مرتیکه اسمیت، یرقان گرفته و رو به مرگه، خبر دارین یا نه؟
اَاا. . . باز اینارو دکتر صفحه ش گذاشت واسه پخش!
بله، واسه اینکه یه مشت پدر سوخته ی گردن کلفته. . .
هااا یواش آقا، یواش تر.
چی چی رو یواش تر دکترجون؟ داریم حرف میزنیم دیگه؟
میگم بد مصب حالا خون سالم لاعقل بهمون بده.
اتفاقاً منم همین نظر دادم.
اجازه بده آقای دکتر، اجازه بده خواهش میکنم. . .
من دارم همون صحبت خوده تو رو میکنم، حرف تو رو میزنم.

دشمن قدیمی
دشمن خونی
پدر کشتگی
پدر کشتگی
دشمنی خونی
خصومت
کینه و تنفر
دشمن خونی
خون بد
کینه، دشمنی دیرینه ، پدر کشتگی

بپرس