back away

جمله های نمونه

1. We will not back away from tough measures.
[ترجمه گوگل]ما از اقدامات سخت عقب نشینی نخواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]ما از تدابیر شدید عقب نشینی نمی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Even well - disposed people back away from Jack when they see that ingratiating smile.
[ترجمه گوگل]حتی افراد خوش اخلاق با دیدن آن لبخند محبت آمیز از جک دور می شوند
[ترجمه ترگمان]حتی انسان های خوب هم وقتی این لبخند ingratiating را می بینند، از جک دور می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Now I understand, as I back away, claiming to need a better angle from which to take a picture.
[ترجمه گوگل]حالا می فهمم، وقتی عقب می روم، ادعا می کنم که به زاویه بهتری برای گرفتن عکس نیاز دارم
[ترجمه ترگمان]حالا که به عقب برمی گردم، و ادعا می کنم که به یک زاویه بهتر نیاز دارم تا یک عکس بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Without even realizing it, she had begun to back away.
[ترجمه گوگل]بدون اینکه متوجه شود، او شروع به عقب نشینی کرده بود
[ترجمه ترگمان]بی آن که متوجه شود، شروع به فرار کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ezra did not back away when the water burst apart.
[ترجمه گوگل]وقتی آب از هم پاشید عزرا عقب نشینی نکرد
[ترجمه ترگمان]وقتی آب منفجر شد ازرا عقب نرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Such wormy words would surely make an eagle back away in fear.
[ترجمه گوگل]چنین کلمات کرمی مطمئناً عقاب را از ترس عقب می اندازد
[ترجمه ترگمان]این کلمات پر از wormy مطمئنا باعث می شد که عقاب از ترس به عقب برگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was forced to back away, almost tripping over bodies and becoming enmeshed in other fights.
[ترجمه گوگل]او مجبور به عقب نشینی شد، تقریباً روی بدن ها زمین خورد و در دعواهای دیگر گرفتار شد
[ترجمه ترگمان]مجبور شده بود برگردد، و نزدیک بود به اجساد گیر کند و در نبرده ای دیگر گرفتار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But our dinner doubled back away from the marksmen and headed over a ridge.
[ترجمه گوگل]اما شام ما دو برابر شد و از تیراندازان دور شد و از یک خط الراس حرکت کردیم
[ترجمه ترگمان]اما dinner دو برابر ما دو برابر شد و به طرف صخره حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He started to back away, just as he had when he saw my dad.
[ترجمه گوگل]او شروع به عقب نشینی کرد، درست مثل وقتی که پدرم را دید
[ترجمه ترگمان]او شروع به برگشتن کرد، درست مثل وقتی که پدرم را دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He tried to back away.
[ترجمه گوگل]سعی کرد عقب نشینی کند
[ترجمه ترگمان]سعی کرد برگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He refused to back away from his position.
[ترجمه گوگل]او حاضر به عقب نشینی از موقعیت خود نشد
[ترجمه ترگمان]حاضر نشد از مقامش دور شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ah. Your five years. Actually back away an extreme direction.
[ترجمه گوگل]آه پنج سال شما در واقع از یک جهت افراطی عقب نشینی کنید
[ترجمه ترگمان]آه پنج سال تو در واقع خیلی از مسیر منحرف برگشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The barking dog made the mailman back away in fear.
[ترجمه Learning__easily] واق واق سگ باعث شد که پستچی با ترس فرار کند.
|
[ترجمه گوگل]سگ پارس، پستچی را با ترس از او دور کرد
[ترجمه ترگمان]پارس سگ، پستچی را به وحشت انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I stand back away from the screen to watch this two images.
[ترجمه گوگل]برای تماشای این دو تصویر از صفحه دور می ایستم
[ترجمه ترگمان]من پشت صحنه می روم تا این دو تصویر را تماشا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Don't back away from this chance.
[ترجمه گوگل]از این شانس عقب نشینی نکن
[ترجمه ترگمان]از این فرصت دور نشو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• withdraw, concede, forego

پیشنهاد کاربران

جا زدن، عقب نشینی از سر ترس یا نگرانی، ، برای مثال از معامله عقب کشیدن
عقب کشیدن. دور شدن. عقب نشینی کردن. فرار کردن
عقب کشیدن به خاطر ترسیدن یا جا خوردن یا سورپرایز شدن. . .
جابجا کردن
از موضع خود عقب کشیدن / دست کشیدن
فاصله گرفتن از مرکز اتفاق یا حادثه
دور شو! بکش کنار! گم شو!

بپرس