bachelorette

/ˌbætʃələˈret//ˌbætʃələˈret/

جمله های نمونه

1. Plus, these bottle openers make fabulous bridesmaids gifts, bachelorette party favors or bridal shower favors.
[ترجمه گوگل]بعلاوه، این بطری بازکن‌ها هدایای فوق‌العاده‌ای برای ساقدوش‌ها، هدایای مهمانی مجردی یا حمام عروس درست می‌کنند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، این بازیکنان bottle، ساقدوش عروس، دوستان، دوستان یا مراسم جشن عروسی را جشن می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Julie: Cos I'm a bachelorette. Who's totally free after seven o'clock?
[ترجمه گوگل]جولی: چون من یک مجرد هستم چه کسی بعد از ساعت هفت کاملاً آزاد است؟
[ترجمه ترگمان]چون من یه bachelorette پس از ساعت هفت کاملا آزاد است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Dad: It's a great bachelorette pad.
[ترجمه گوگل]بابا: این یک پد مجردی عالی است
[ترجمه ترگمان] این یه خونه مجردی عالیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Note: It’s bad form to roll the final friends fling in with the bachelor/bachelorette party.
[ترجمه گوگل]توجه: شکل بدی است که دوستان آخر را که با مهمانی مجردی/لیسانسه وارد می‌شوند، بچرخانید
[ترجمه ترگمان]توجه: این شکل بد برای قرار دادن دوستان نهایی در مهمانی با مهمانی مجردی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Staff ReportIf you're celebrating a birthday, a bachelorette party or just want to have some naughty fun, head to Men of Sapphire.
[ترجمه گوگل]گزارش کارکنان اگر جشن تولد می گیرید، یک مهمانی مجردی می گیرید یا فقط می خواهید کمی سرگرم کننده شوید، به Men of Sapphire بروید
[ترجمه ترگمان]تو داری جشن تولد می گیری، جشن تولد، مهمونی مجردی یا فقط می خوای یه کم تفریح کنی، سر مرد یاقوت کبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Carol: Grandma, mum, the bachelorette party's in less than an hour and you don't want to be late. That's all I'm saying.
[ترجمه گوگل]کارول: مادربزرگ، مامان، جشن مجردی کمتر از یک ساعت دیگر تمام می شود و تو نمی خواهی دیر بیایی این تمام چیزی است که من می گویم
[ترجمه ترگمان]مامان بزرگ، مامان، پارتی مجردی در کم تر از یک ساعت و تو نمی خوای دیر کنی فقط همین را می گویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bachelorette A: No, but you were both so good.
[ترجمه گوگل]لیسانسه A: نه، اما شما هر دو خیلی خوب بودید
[ترجمه ترگمان] نه، اما شما دوتا خیلی خوب بودین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The hard-boiled bachelorette, Ma Nuo, has gone on to become one of China's most recognizable bai jin nu.
[ترجمه گوگل]مجرد سخت جوشان، Ma Nuo، تبدیل به یکی از شناخته شده ترین بای جین نو چین شده است
[ترجمه ترگمان]خانم Nuo به مجرد دیدن یکی از مشهورترین چین و recognizable جین nu رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I got it for my friend for her bachelorette party and she then bought her soon-to-be-hubby an apron.
[ترجمه گوگل]من آن را برای دوستم برای مهمانی مجردیش گرفتم و او یک پیش بند برای او خرید که به زودی شوهرش می کند
[ترجمه ترگمان]من آن را به خاطر دوست خودم برای مهمانی مجردی او گرفتم و او به زودی او را با یک پیش بند خریداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. However, the researchers also found more than twice the number of bachelorette front doorknobs were contaminated with bacteria as compared with bachelor doorknobs.
[ترجمه گوگل]با این حال، محققان همچنین دریافتند که بیش از دو برابر تعداد دستگیره‌های در ورودی مجردی در مقایسه با دستگیره‌های مجردی به باکتری آلوده شده‌اند
[ترجمه ترگمان]با این حال، محققان همچنین بیش از دو برابر تعداد افراد front را پیدا کردند که در مقایسه با doorknobs bachelor، آلوده به باکتری بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Maggie: Jason, I have an idea. Why don't you just stink bomb you're mother's bachelorette party?
[ترجمه گوگل]مگی: جیسون، من یک ایده دارم چرا فقط بمب بدبو نمیکنی تو جشن مجردی مادری؟
[ترجمه ترگمان]جیسون، من یه فکری دارم چرا تو فقط یه بمب بوی گند به مهمونی مجردی مادرت نمیدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As a matter of fact, you can call me a bachelorette.
[ترجمه گوگل]در واقع می توانید مرا مجرد صدا کنید
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، میتونی به من یه زن مجرد زنگ بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She used to be kind of fat, but now she's lost weight and has gotten breast implants. she kind of looks like that girl from the Bachelorette. have you seen it?
[ترجمه گوگل]او قبلاً یک جورهایی چاق بود، اما اکنون وزن کم کرده و پروتز سینه کرده است او به نوعی شبیه آن دختر مجرد است آیا آن را دیده ای؟
[ترجمه ترگمان]اون قبلا یه جورایی چاق بود، اما حالا وزن کم کرده و کاشته شده اون یک جورایی شبیه اون دختره از the تو اونو دیدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When it comes to having fun for a girls' night out, bachelorette party or other special occasion, Chippendales the Show is the epitome of every female fantasy.
[ترجمه گوگل]وقتی صحبت از تفریح ​​برای یک شب دخترانه، مهمانی مجردی یا مناسبت های خاص دیگر می شود، Chippendales the Show مظهر هر فانتزی زنانه است
[ترجمه ترگمان]وقتی که برای یک شب مهمانی شبانه، مهمانی مجردی یا مهمانی ویژه برگزار می شود، نمایش خلاصه ای از تمام تصورات زنانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• unmarried woman, single woman

پیشنهاد کاربران

خانم مجرد
nounNORTH AMERICAN
1.
a young unmarried woman.
"a photo of each bachelorette accompanies her profile"
2.
a very small bachelor apartment.
"a bachelorette in a high - rise complex"
دوشیزه نامزدکرده
دختر مجرد
دوشیزه
عنوانی برای دختر در یک بازه زمانی از مرحله نامزدی تا ازدواج
زن جوان ازدواج نکرده

بپرس