معنی: چیزهای کناری یا ثانوی، خدا حافظمعانی دیگر: اتفاقی، فرعی، تصادفی، (در مسابقاتی که شمار شرکت کنندگان تاق است) معاف از شرکت در دور اول، خداحافظ
بررسی کلمه
اسم ( noun )عبارات: by the bye
• (1)تعریف: in a sports tournament, the situation of a contestant that is automatically passed on to the next round without having to face an opponent.
• (2)تعریف: something that has minor or secondary importance; side issue.
جمله های نمونه
1. by the bye
تصادفا،اتفاقا،ضمنا
2. We said good - bye, then he turned and walked off without another word.
[ترجمه گوگل]خداحافظی کردیم، بعد برگشت و بدون هیچ حرف دیگری رفت [ترجمه ترگمان]خداحافظی کردیم، سپس برگشت و بی آن که حرفی بزند از اتاق بیرون رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Good - bye then! Mind how you go!
[ترجمه قولیه] خدا حافظ قولیه مشا قنبر
|
[ترجمه گوگل]پس خدانگهدار! حواست باشه چطوری میری! [ترجمه ترگمان]خداحافظ! فکرش را بکن که چه طور می توانی بروی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Bye for now! I'll catch you later .
[ترجمه گوگل]فعلا خداحافظ! بعدا میگیرمت [ترجمه ترگمان]فعلا خداحافظ بعدا می بینمت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Bye Mum, see you in a minute.
[ترجمه سوگل] خداحافظ مامان بیا یه دقیقه ببینمت
|
[ترجمه گوگل]خداحافظ مامان، یک دقیقه دیگر می بینمت [ترجمه ترگمان]خداحافظ مامان، یه دقیقه دیگه میبینمت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Bye, see you tomorrow.
[ترجمه سوگل] خداحافظ فردا میبینمت
|
[ترجمه گوگل]خداحافظ فردا میبینمت [ترجمه ترگمان] خدافظ، فردا میبینمت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I must say good - bye now.
[ترجمه گوگل]باید بگویم خداحافظ - حالا خداحافظ [ترجمه ترگمان]باید خداحافظی کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He stood mournfully at the gate waving bye bye.
[ترجمه گوگل]او با اندوه کنار دروازه ایستاده بود و خداحافظی می کرد [ترجمه ترگمان]او با اندوه در کنار دروازه ایستاده بود و از او خداحافظی می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We waved good - bye to her at the airport.
[ترجمه گوگل]برای خداحافظی در فرودگاه برای او دست تکان دادیم [ترجمه ترگمان]ما در فرودگاه با او خداحافظی کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I'm leaving. Bye mom.
[ترجمه فر] من دارم میروم خدانگهدارمامان
|
[ترجمه گوگل]من ترک می کنم خداحافظ مامان [ترجمه ترگمان]من دارم میرم خداحافظ، مامان [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I'd like to speak to you again. Bye now !
[ترجمه گوگل]من می خواهم دوباره با شما صحبت کنم حالا خداحافظ! [ترجمه ترگمان]دوست دارم دوباره باه ات صحبت کنم ! فعلا خداحافظ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. 'I really have to go. ' 'OK. Bye, then. '
[ترجمه گوگل]من واقعاً باید بروم ' 'خوب پس خداحافظ ' [ترجمه ترگمان] من واقعا باید برم باشه خداحافظ، پس [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Nice talking to you. Bye.
[ترجمه گوگل]از صحبت با شما خوشحالم خدا حافظ [ترجمه ترگمان] از حرف زدن با تو خوشحال شدم خداحافظ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They took themselves off without saying good - bye.
[ترجمه گوگل]آنها خود را بدون خداحافظی پیاده کردند [ترجمه ترگمان]بدون خداحافظی با هم به راه افتادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
چیزهای کناری یا ثانوی (اسم)
bye
انگلیسی به انگلیسی
• unplayed hole in a match that is won before the 18th hole (golf); automatic passage to the next round (sports) goodbye! farewell! `bye' and `bye-bye' are ways of saying goodbye; used in informal english. in sports, a bye is automatic progress to the next stage of a competition, because there are not enough competitors, or because a competitor is not able to take part.
پیشنهاد کاربران
تفاوت های Goodbye و Bye: Goodbye رو معمولا زمانی میگن که فرد رو دیگه قرار نیس ببینن یا حداقل برای مدت طولانی ای قرار نیس ببینن و Bye رو زمانی میگن که دوباره به زودی قراره شخص رو ببینن همچنین ... [مشاهده متن کامل]
Bye حالت کوتاه شده Goodbye هست و informal هست و برای آشنایان و افراد نزدیک تر استفاده میشه ( افرادی که زیاد میبینیمشون )
Bye مخفف کلمه رسمیGoodbyeاست
معاف از شرکت در دور اول مسابقات
حرف ندای bye به معنای حداحافظ حرف ندای bye حالت غیررسمی واژه goodbye ( به معنای خداحافظ، خدانگه دار ) است که افراد هنگام جدا شدن از هم یا قطع کردن مکالمه پشت تلفن از آن استفاده می کنند. البته این حرف ندا یک حالت غیر رسمی دیگر هم دارد و آن bye - bye است. منبع: سایت بیاموز