buy off

/ˈbaɪˈɒf//baɪɒf/

معنی: تطمیع کردن، با پول مصالحه کردن
معانی دیگر: رشوه دادن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to give money in exchange for cooperation, silence, or noninterference; bribe.
مشابه: corrupt, graft, pay off

- They won the case by buying off several jury members.
[ترجمه گوگل] آنها با خرید چند عضو هیئت منصفه برنده این پرونده شدند
[ترجمه ترگمان] آن ها با خریدن چندین عضو هیات منصفه پرونده را برنده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The corrupt official bought off those who might expose him.
[ترجمه گوگل]این مقام فاسد کسانی را که ممکن است او را افشا کنند، خرید
[ترجمه ترگمان]مقامات فاسد آن هایی را که ممکن بود او را لو بدهند، خریداری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. 'Telmex' was bought off the government by a group of investors.
[ترجمه گوگل]"تلمکس" توسط گروهی از سرمایه گذاران از دولت خریداری شد
[ترجمه ترگمان]Telmex توسط گروهی از سرمایه گذاران از دولت خریداری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The gangster's friends bought off the police witness.
[ترجمه گوگل]دوستان گانگستر شاهد پلیس را خریدند
[ترجمه ترگمان]دوستان گنگستر از شاهد پلیس خرید کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Some courses can be bought off the shelf as self-contained study packages.
[ترجمه گوگل]برخی از دوره ها را می توان از قفسه به عنوان بسته های مطالعه مستقل خریداری کرد
[ترجمه ترگمان]برخی از دوره های درسی را می توان از قفسه به عنوان بسته های مطالعاتی خود شامل خود خریداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The gambler bought off the police and thus was able to operate freely.
[ترجمه گوگل]قمارباز پلیس را خرید و به این ترتیب توانست آزادانه فعالیت کند
[ترجمه ترگمان]قماربازان پلیس را می خریدند و به این ترتیب می توانستند آزادانه کار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He has been on the run since 196 raising the suspicion that he has bought off the police.
[ترجمه گوگل]او از سال 196 متواری بوده و این سوء ظن را ایجاد کرده که از پلیس پول خریده است
[ترجمه ترگمان]او از سال ۱۹۶ به این سو و آن سو رفت و این ظن را مطرح کرد که پلیس از پلیس خرید کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. None of this costs much money; all of it buys off, quite cheaply, some bothersome liberal constituencies.
[ترجمه گوگل]هیچ کدام از اینها هزینه زیادی ندارد همه اینها، بسیار ارزان، برخی از حوزه های لیبرال آزاردهنده را می خرند
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از این هزینه ها پول زیادی ندارند، همه آن ها خیلی ارزان، برخی از حوزه های liberal را می خرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The cults would be the prime targets: their acolytes would be dispersed, their leaders bought off or incarcerated.
[ترجمه گوگل]فرقه ها هدف اصلی خواهند بود: پیروان آنها پراکنده می شوند، رهبران آنها خریداری یا زندانی می شوند
[ترجمه ترگمان]آیینه ای مقدس اهداف اصلی خواهند بود: یاران آن ها پراکنده خواهند شد، رهبرانشان bought یا زندانی خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. So in real terms, their attempt to buy off inflation through borrowing makes them poorer than they would otherwise have been.
[ترجمه گوگل]بنابراین در شرایط واقعی، تلاش آنها برای خرید تورم از طریق استقراض، آنها را فقیرتر از آنچه در غیر این صورت می‌بودند، می‌کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین در شرایط واقعی، تلاش آن ها برای خرید تورم از طریق قرض گرفتن آن ها را فقیرتر از آنچه که در غیر این صورت خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Too often New Labour appeases and buys off opposing forces: this third-way strategy makes few friends or permanent changes.
[ترجمه گوگل]در اغلب موارد، نیروی کار جدید نیروهای مخالف را مماشات می کند و می خرند: این استراتژی راه سوم باعث ایجاد دوستان کمی یا تغییرات دائمی می شود
[ترجمه ترگمان]این استراتژی سوم، تعداد کمی از دوستان یا تغییرات دائمی را می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The provincial coalition government is already shaky, with opposition members bought off with ministerial posts.
[ترجمه گوگل]دولت ائتلافی استانی در حال حاضر متزلزل است و اعضای اپوزیسیون با پست های وزیری خریداری شده اند
[ترجمه ترگمان]دولت ائتلافی استانی در حال حاضر متزلزل است و اعضای اپوزیسیون با پست های مدیریتی خریداری شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If something is done that benefits a particular group then that group is being bribed or bought off.
[ترجمه گوگل]اگر کاری انجام شود که به نفع یک گروه خاص باشد، آن گروه در حال رشوه یا خرید است
[ترجمه ترگمان]اگر کاری انجام شود که یک گروه خاص از آن سود ببرد، آن گروه رشوه داده یا خریده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Most of his comrades had been killed or bought off.
[ترجمه گوگل]بیشتر همرزمانش کشته یا خریده شده بودند
[ترجمه ترگمان]بیشتر رفقایش کشته یا کشته شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They include people who, by virtue of their position and influence must be persuaded, cajoled, threatened or bought off.
[ترجمه گوگل]آنها شامل افرادی می شوند که به دلیل موقعیت و نفوذشان باید متقاعد شوند، آنها را فریب دهند، تهدید کنند یا آنها را بخرند
[ترجمه ترگمان]این افراد شامل افرادی می شوند که به واسطه موقعیت و نفوذ خود باید ترغیب شوند، بر روی چاپلوسی، تهدید یا خرید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تطمیع کردن (فعل)
allure, bribe, buy, buy off

با پول مصالحه کردن (فعل)
buy off

تخصصی

[صنعت] تطمیع کردن، رشوه دادن - مجموعه فعالیت هایی که به منظور تطبیق محصول در حال تحویل با محصول خریداری شده انجام می پذیرد.

انگلیسی به انگلیسی

• bribe

پیشنهاد کاربران

Buy sb off
کسی رو با پول خریدن
چانه زنی
چونه زدن
کنار اومدن
توافق کردن
رشوه دادن

بپرس