buffering


معنی: میانگیری
معانی دیگر: میانگیری

جمله های نمونه

1. Consumer spending is buffering the effects of the recession.
[ترجمه گوگل]مخارج مصرف کننده اثرات رکود را خنثی می کند
[ترجمه ترگمان]مخارج مصرف کنندگان، تاثیرات رکود اقتصادی را از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Aside from buffering your water, it offers good external and internal surfaces for aerobic and anaerobic bacteria.
[ترجمه گوگل]جدا از اینکه آب شما را بافر می کند، سطوح خارجی و داخلی خوبی را برای باکتری های هوازی و بی هوازی ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر buffering کردن آب، آن سطوح خارجی و داخلی خوبی برای باکتری های هوازی و بی هوازی ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Most reptiles utilize the buffering aquatic environment to lower body heat.
[ترجمه گوگل]بیشتر خزندگان از محیط آبی بافر برای کاهش حرارت بدن استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از خزندگان از محیط آبی buffering استفاده می کنند تا گرمای بدن را کاهش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The concentration of buffering substances in a solution is expressed in terms of alkalinity, the inverse of acidity.
[ترجمه گوگل]غلظت مواد بافر در یک محلول بر حسب قلیاییت، معکوس اسیدیته بیان می شود
[ترجمه ترگمان]غلظت مواد بافر شده در محلول از نظر of، معکوس اسیدیته بیان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Demonstrates how to reduce flicker with double buffering.
[ترجمه گوگل]نحوه کاهش سوسو زدن با بافر مضاعف را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]توضیح دهید که چگونه درخشش را با buffering دوگانه کاهش دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The buffering effect of coping strategy adoptions was found in this study, but the mechanisms of the effect merit further exploration.
[ترجمه گوگل]اثر بافری اتخاذ استراتژی های مقابله ای در این مطالعه یافت شد، اما مکانیسم های تأثیر مستحق کاوش بیشتر است
[ترجمه ترگمان]اثر buffering فرزند خواندگی استراتژی مقابله در این مطالعه یافت شد، اما مکانیسم های این اثر قابلیت اکتشاف بیشتر را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It requires buffering for most applications.
[ترجمه گوگل]برای اکثر برنامه ها به بافر نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]این کار نیازمند بافر برای اکثر برنامه های کاربردی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Your sound card does not support hardware buffering. Sounds will only play back from software buffers.
[ترجمه گوگل]کارت صدای شما از بافر سخت افزاری پشتیبانی نمی کند صداها فقط از بافرهای نرم افزار پخش می شوند
[ترجمه ترگمان]کارت صوتی شما از buffering سخت افزار پشتیبانی نمی کند به نظر می رسد که صداها فقط از buffers نرم افزاری پشتیبانی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Stream mode writes to a circular buffering file, called stream. out.
[ترجمه گوگل]حالت استریم در یک فایل بافر دایره ای به نام جریان می نویسد بیرون
[ترجمه ترگمان]حالت جریان در یک فایل buffering دایره ای به نام جریان می نویسد بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Introduce the main construction of buffering cutter for rubber multi - wedge belt.
[ترجمه گوگل]ساختار اصلی کاتر بافر برای تسمه چند گوه لاستیکی را معرفی کنید
[ترجمه ترگمان]ساخت اصلی برش buffering برای کمربند multi لاستیکی را امتحان کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Utilize OpenGL's double - buffering ability to complete animation.
[ترجمه گوگل]از قابلیت بافر دوگانه OpenGL برای تکمیل انیمیشن استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]Utilize توانایی - opengl برای کامل کردن انیمیشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The college students' social support had no buffering effect between stress and the meaning of life.
[ترجمه گوگل]حمایت اجتماعی دانشجویان هیچ تأثیری بین استرس و معنای زندگی نداشت
[ترجمه ترگمان]حمایت اجتماعی دانشجویان کالج اثر buffering بین استرس و معنای زندگی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A scheme based on FIFO circular buffering to schedule DSP peripheral devices in real-time systems is presented.
[ترجمه گوگل]طرحی بر اساس بافر دایره ای FIFO برای برنامه ریزی دستگاه های جانبی DSP در سیستم های بلادرنگ ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک طرح مبتنی بر بافر FIFO ها برای زمان بندی وسایل جانبی DSP در سیستم های زمان واقعی ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The buffering speed is controlled by the latus rectum of the buffering valve hole.
[ترجمه گوگل]سرعت بافر توسط لاتوس رکتوم سوراخ دریچه بافر کنترل می شود
[ترجمه ترگمان]سرعت بافر توسط راست روده و راست روده شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

میانگیری (اسم)
buffering

تخصصی

[زمین شناسی] بازدارندگی، ضربه خوری
[نساجی] بافر کردن

انگلیسی به انگلیسی

• one that buffs; cushion which lessens or absorbs shock; polisher

پیشنهاد کاربران

حائل
جداساز
یه جورایی جفت سازی
یه اصلاح کامیوتری به جای pairing
داده ها رو درگیر کردن جفت کردن
buffering ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: میان گیری
تعریف: عمل قرار دادن داده‏ها در میان گیر
{حفاظت سیستم ها} بازدارنده
اقدامات بازدارنده buffering measures

بپرس