bogey

/ˈboʊɡi//ˈbəʊɡi/

معنی: شیطان، دیو
معانی دیگر: (ورزش گلف) پار (par) به ویژه برای بازیکنان معمولی، (امروزه بیشتر) یک ضربه بیشتر از پار، یک امتیاز بیشتر از پار آوردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: bogeys
(1) تعریف: a variant of bogy.
مشابه: goblin

(2) تعریف: in golf, a score of one above par on a hole.

جمله های نمونه

1. Age is another bogey for actresses.
[ترجمه گوگل]سن یکی دیگر از معضلات بازیگران زن است
[ترجمه ترگمان]سن bogey برای هنرپیشه های زن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Be good, or the bogey man will come and get you!
[ترجمه گوگل]خوب باش، وگرنه مرد ابله می آید و تو را می گیرد!
[ترجمه ترگمان]خوب باش، وگرنه مرد شیطان خواهد آمد و تو را خواهد گرفت!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. From being the bogey of bankers, we are becoming the bankers' friend.
[ترجمه گوگل]ما از بوغ بانکداران، دوست بانکداران می شویم
[ترجمه ترگمان]از آنجا که به bogey بانکداران تبدیل شده است، ما در حال تبدیل شدن به دوست بانکداران هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He made a bogey on the tenth, an uphill par-three, and he was on the leader board no more.
[ترجمه گوگل]او یک بوگی در دهم، یک سربالایی همتراز سه، و او دیگر در تابلوی لیدر نبود
[ترجمه ترگمان]او در دهم، یک bogey را ساخت، یک ضربه کم تر از par - سه، و او دیگر در هیات مدیره نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ed Sneed wilted in 197 taking a bogey five when a par would have won.
[ترجمه گوگل]اد اسنید در سال 197 پژمرده شد و در حالی که یک همتراز برنده می شد، یک بوژی پنج گرفت
[ترجمه ترگمان]اد Sneed wilted در ۱۹۷ ضربه پنج بار وقتی یک par برنده شد، پنج امتیاز گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ross Drummond opened with a double bogey but came home in 34 for a 70 and 14
[ترجمه گوگل]راس دراموند با یک بوگی دو نفره باز شد اما در 34 برای 70 و 14 به خانه آمد
[ترجمه ترگمان]راس Drummond با یک bogey دوگانه باز شد، اما در ۳۴ و ۱۴ سالگی به خانه برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He made a double bogey on fourteen and a bogey on fifteen.
[ترجمه گوگل]او یک بوگی دوتایی در چهارده و یک بوجی در پانزده سالگی ساخت
[ترجمه ترگمان]او در پانزده سالگی با او گلاویز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Then I three-putted the sixteenth for a bogey.
[ترجمه گوگل]سپس شانزدهم را برای یک بوگی سه گذاشتم
[ترجمه ترگمان]سپس من سه - putted شانزدهم برای یک bogey
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And this was an equaliser for our bogey side Charlton.
[ترجمه گوگل]و این یک گل تساوی برای چارلتون تیم ما بود
[ترجمه ترگمان]و این یک equaliser برای قسمت bogey چارلتون بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He played a shaky first round, with three bogeys and a double bogey, and finished even. Halfway through his second round, he was one over and at risk of not making the cut.
[ترجمه گوگل]او یک دور اول متزلزل با سه بوگی و یک بوگی دوتایی بازی کرد و یکنواخت به پایان رسید در نیمه راه دور دوم، او یک راند تمام شده بود و در خطر عدم موفقیت بود
[ترجمه ترگمان]او ابتدا با سه bogeys و یک شیطان دو برابر نواخت و حتی به پایان رسید در نیمه راه برگشت، او یکی از آن ها بود و در معرض خطر قرار گرفتن آن را نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He ended up with a double bogey and lost in 19 holes to Thomas Bjorn.
[ترجمه گوگل]او در نهایت با یک بوگی دوبل به پایان رسید و در 19 سوراخ به توماس بیورن باخت
[ترجمه ترگمان]او با یک bogey دوگانه به پایان رسید و در ۱۹ سوراخ به توماس بیورن باخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I guess I got another bogey.
[ترجمه گوگل]من حدس می زنم که من یک پسر دیگر دارم
[ترجمه ترگمان]فکر کنم یه شیطان دیگه پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bass bogey with cattle sheep oil, cheese and Chinese medicine Nepeta with food.
[ترجمه گوگل]بوگی باس با روغن گوسفند گاو، پنیر و نپتا طب چینی با غذا
[ترجمه ترگمان]bogey Bass به همراه گاو، پنیر و داروی چینی Nepeta با غذا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cruise, Bogey, Sly (of whom more later): small male actors, at least, are, like Gloria Swanson in Sunset Boulevard, telling themselves and us that they are not small.
[ترجمه گوگل]کروز، بوگی، حیله گر (که بعداً بیشتر از آن ها می گذرد): حداقل بازیگران مرد کوچک، مانند گلوریا سوانسون در سانست بلوار، به خود و ما می گویند که کوچک نیستند
[ترجمه ترگمان]کروز، Bogey، Sly (که بعدها): حداقل بازیگران مرد کوچک، مثل گلوریا Swanson در بلوار سان ست، به خودشان و ما می گویند که آن ها کوچک نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شیطان (اسم)
devil, archfiend, satan, demon, lucifer, fiend, deuce, beelzebub, bogey, bogie, bogy, daemon, tempter, mephistopheles, papaw, pawpaw

دیو (اسم)
gnome, spook, demon, fiend, bogey, goblin, bogie, bogy, daemon

انگلیسی به انگلیسی

• ghost, phantom, evil spirit; u.f.o.; cargo cart; unidentified aircraft (same as bogy)
a bogey is something that people are worried about, perhaps without cause or reason.
when a golfer gets a bogey, he or she finishes a hole by taking one more shot than the standard score.
a bogey is also a piece of dried mucus that comes from inside your nose; an informal use.

پیشنهاد کاربران

𝗯𝗼𝗴𝘆 or 𝗯𝗼𝗴𝗶𝗲 or 𝗯𝗼𝗴𝗲𝘆
Imaginary evil spirit
لولو ، دیو . غول
🔍 غیر از اینها معانی دیگری نیز دارد
خیل. ( اِ ) مخاط. لعاب غلیظی که از بینی آدمی برآید. ( برهان قاطع ) ( از ناظم الاطباء ) . خلم :
همان کز سگ زاهدی دیدمی
همی بینم از خیل و خلم و خدو.
عسجدی.
خلم. [ خ ُ / خ ِ ] ( اِ ) مخاط و رطوبت غلیظ که از بینی آدمی و دیگر حیوانات برآید. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) :
...
[مشاهده متن کامل]

دو جوی روان در دهانش ز خلم.
شهید بلخی.
زآن خلم و زآن بفج چکان بر بر و بر روی.
شهید.
همان کز سگ زاهدی دیدمی
همی بینم از خیل و خلم و خدو.
عسجدی.
عدو را خیال سر تیغ تو
ز بینی کند مغز بیرون چو خلم.
شمس فخری.

به معنای سیگار
مثال:
Can I get a bogey
===============================
به معنای موقعیت خطر ناک و استرسزا هم هست.
مخاط بینی برابر با کلمه booger
1 - an evil spirit
2 - an unidentified and possibly enemy aircraft , هواپیمای ناشناس و احتمالا متخاصم
3 - ( a score of one stroke ( golf
He didn't bogey at all during the round
She bogeyed three of the next four holes

بپرس