bo

/ˈboʊ//bəʊ/

معنی: رفیق
معانی دیگر: مخفف:، سفارش معوق، ترتیب بد، بوی بدن، گیشه فروش (بلیت سینما و غیره)

بررسی کلمه

اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "body odor."

جمله های نمونه

1. It is better bo have love and lost than never to have loved at all.
[ترجمه گوگل]بهتر است عشق داشته باشی و از دست بدهی تا این که اصلاً دوست نداشته باشی
[ترجمه ترگمان]انسان بهتر است که عشق داشته باشد و از دست رفته باشد تا آن که هرگز دوست نداشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Bo was left to take the rap for Victor's murder.
[ترجمه گوگل]بو برای قتل ویکتور رپ را رها کرد
[ترجمه ترگمان]بو برای قتل \"ویکتور\" رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Say, bo, what was all the noise around here last night?
[ترجمه Hamed] بگو بینم رفیق، اون همه سر و صدای دیشب تو این حوالی واسه چی بود؟
|
[ترجمه گوگل]بگو، بو، دیشب این همه سر و صدا اینجا بود؟
[ترجمه ترگمان]آه، آه، آه، آه، آه! دیشب این صدا چه بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Bo rose rapidly in the movement.
[ترجمه گوگل]بو به سرعت در جنبش اوج گرفت
[ترجمه ترگمان]بو به سرعت از حرکت برخاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A comrade had found a cave near Pac Bo, a village nestled amid the strange northern landscape of limestone hills.
[ترجمه گوگل]یک رفیق غاری را در نزدیکی Pac Bo پیدا کرده بود، روستایی که در میان مناظر عجیب شمالی تپه‌های آهکی قرار داشت
[ترجمه ترگمان]یک رفیق یک غار نزدیک Pac بو پیدا کرده بود، دهکده ای در میان آن منظره عجیب و غریب تپه های آهکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Four minutes later Bo Hansen, released after a one-two with Farrelly, scuffed his shot.
[ترجمه گوگل]چهار دقیقه بعد بو هانسن که پس از یک و دو با فارلی آزاد شد، ضربه او را قطع کرد
[ترجمه ترگمان]چهار دقیقه بعد بو هنسون، بعد از یکی دو - دو با Farrelly آزاد شد و تیر خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nor did Bo ever meet his superior, who passed him messages through an intermediary.
[ترجمه گوگل]بو هرگز مافوق خود را ملاقات نکرد که از طریق یک واسطه به او پیام می داد
[ترجمه ترگمان]بو تا به حال با مافوق خود آشنا نشده بود که او را از طریق یک رابط بین ما رد و بدل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And Bo housing production industry appeared to split up subtly.
[ترجمه گوگل]و به نظر می رسد صنعت تولید مسکن Bo به طور ماهرانه ای از هم جدا شده است
[ترجمه ترگمان]و به نظر می رسد که صنعت تولید بو با زیرکی از هم جدا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Young Bo glared at him murderously, but could scarcely object to his own brother being praised.
[ترجمه گوگل]بو جوان به طرز قاتلانه ای به او خیره شد، اما به سختی می توانست با تحسین برادرش مخالفت کند
[ترجمه ترگمان]بو یانگ به او خیره شد، اما به سختی می توانست با برادر خودش مخالفت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Heng Bo supplies seamless pipe, senior market analyst said yesterday that negotiations for iron ore continues.
[ترجمه گوگل]تحلیلگر ارشد بازار دیروز گفت که هنگ بو لوله های بدون درز را تامین می کند که مذاکرات برای سنگ آهن ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]Heng بو، تحلیلگر ارشد بازار، دیروز گفت که مذاکرات برای سنگ آهن ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Charge d'affaires Yu Bo of the Chinese Embassy in Cuba and other officials also attended the above-mentioned activities.
[ترجمه گوگل]یو بو کاردار سفارت چین در کوبا و سایر مقامات نیز در فعالیت های فوق حضور داشتند
[ترجمه ترگمان]کاردار سفارت چین در کوبا و دیگر مقامات نیز در فعالیت های ذکر شده در بالا شرکت داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Bo, formerly known as thin deposit book, Health in 190 Shanxi Dingxiang Countyjiang cun people.
[ترجمه گوگل]بو، قبلا به عنوان کتاب سپرده نازک، سلامت در 190 شانشی Dingxiang شهرستان جیانگ مردم حیله شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]بو که قبلا به عنوان کتاب ذخیره نازک شناخته می شد، در ۱۹۰ Shanxi Dingxiang Countyjiang نفر را کشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Drilling Platform - Bo Hai 8 Maintenance.
[ترجمه گوگل]سکوی حفاری - تعمیر و نگهداری Bo Hai 8
[ترجمه ترگمان]سکوی حفاری - Bo ۸ تعمیر و نگهداری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Laura Bo Carmichael and Davey Birdsong were on different intellectual planes.
[ترجمه گوگل]لورا بو کارمایکل و دیوی بردسونگ در فضاهای فکری متفاوتی بودند
[ترجمه ترگمان]لو را بو مایکل و دیوی birdsong از هواپیماهای فکری دیگری بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رفیق (اسم)
associate, man, fellow, bloke, friend, mate, comrade, pal, buddy, billy, bo, peer, cully, matey, yokefellow

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Bolivia
موضوع: مکان و موقعیت
مخفف کشور بولیوی

تخصصی

[کاراته] بو - چوب، چماق، عصا

انگلیسی به انگلیسی

• male first name (form of beau)
smell that is unique to a person's body, smell of perspiration
reverse order

پیشنهاد کاربران

بپرس