blower

/ˈbloʊə//ˈbləʊə/

معنی: خود ستا، دمنده، وزنده، ماشین مخصوص دمیدن، کسی یا چیزی که بدمد یابوزد
معانی دیگر: (با سشوار) گیسو را خشک کردن (به مو خشک کن (سشوار) می گویند: blow-dryer)، کسی که فوت می کند، دستگاه دمیدن هوا، وزانگر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: someone or something that blows, esp. a machine that forces air to blow.

جمله های نمونه

1. Mrs Blower was the rather stout lady with the glasses and the sensible shoes.
[ترجمه گوگل]خانم بلور خانم نسبتاً تنومندی بود با عینک و کفش های معقول
[ترجمه ترگمان]خانم blower زنی نسبتا تنومند بود با عینک و کفش های sensible
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I've been trying to get her on the blower all morning.
[ترجمه گوگل]تمام صبح سعی کردم او را سوار دمنده کنم
[ترجمه ترگمان]من تمام صبح سعی داشتم اون جاسوس رو پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You can always get me on the blower.
[ترجمه گوگل]شما همیشه می توانید من را سوار دمنده کنید
[ترجمه ترگمان] تو همیشه می تونی من رو توی the گیر بیاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Get on the blower and invite him round.
[ترجمه گوگل]سوار دمنده شوید و او را دعوت کنید
[ترجمه ترگمان] blower رو جمع کن و دعوتش کن بیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Get him on the blower at once!
[ترجمه گوگل]فوراً او را سوار دمنده کنید!
[ترجمه ترگمان]فورا او را رسوا کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Some of the blower motors they were making for Ford car heaters were noisy.
[ترجمه گوگل]برخی از موتورهای دمنده ای که برای بخاری خودروهای فورد می ساختند پر سر و صدا بودند
[ترجمه ترگمان]برخی از موتورهای دمنده که برای گرم کن های فورد طراحی می کردند، پر سر و صدا بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wyatt turned on the blower and the image disappeared.
[ترجمه گوگل]وایات دمنده را روشن کرد و تصویر ناپدید شد
[ترجمه ترگمان] وایت \"هم اون blower رو پیدا کرد\" و تصویر ناپدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As the blower is engine-driven, boost is always on hand, so response is much faster than with a turbocharger.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که دمنده موتور محرکه است، بوست همیشه در دسترس است، بنابراین واکنش بسیار سریعتر از توربوشارژر است
[ترجمه ترگمان]با استفاده از موتور دمنده، همیشه در حال حرکت است، بنابراین واکنش بسیار سریع تر از دستگاه دمنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It was just me at home on the blower, learning about all the various bits of it.
[ترجمه گوگل]فقط من در خانه روی دمنده بودم و در مورد تمام قطعات مختلف آن یاد می گرفتم
[ترجمه ترگمان]فقط من بودم که توی home بودم و درباره چیزهای مختلف آن چیزهایی یاد می گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Or has rapper Puff been on the blower from New York with a few choice words?
[ترجمه گوگل]یا پاف خواننده رپ از نیویورک با چند کلمه انتخاب شده است؟
[ترجمه ترگمان]یا یک خواننده رپ با چند کلمه انتخاب در دستگاه دمنده نیویورک قرار گرفته است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As Mr. A has been considered a whistle blower, his job will be in jeopardy.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که آقای الف به عنوان یک سوت دهنده شناخته شده است، شغل او در خطر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]همونطور که آقای \"ای\" یه جاسوس سوت در نظر گرفته شغلش در خطر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It uses large power and high - pressure blower to dry glass.
[ترجمه گوگل]برای خشک کردن شیشه از دمنده با فشار بالا و قدرت زیاد استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]این دستگاه از نیروی بزرگ و دمنده با فشار زیاد برای خشک کردن شیشه استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The notable characteristics of the blower are wide flow volume and rising pressure scope, durable structure, high volume efficiency, low noise and smooth operation.
[ترجمه گوگل]از ویژگی های قابل توجه دمنده می توان به حجم جریان گسترده و دامنه فشار افزایشی، ساختار بادوام، راندمان حجم بالا، صدای کم و عملکرد روان اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]ویژگی های قابل توجه دمنده، حجم جریان عریض و دامنه فشار بالا، ساختار بادوام، بهره وری حجم بالا، نویز پایین و عملیات نرم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Hang up the shovels, put away the snow blower.
[ترجمه گوگل]بیل ها را آویزان کنید، برف دم را کنار بگذارید
[ترجمه ترگمان] بیل رو قطع کن، the رو جمع کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خودستا (اسم)
bighead, hector, boaster, gabber, bouncer, braggart, bragger, blowhard, blow, tinhorn, gasser, blusterer, blower, brag, bucko, braggadocio, whiffler, gascon, hot-shot, tiger, skite, swashbuckler

دمنده (اسم)
blower

وزنده (اسم)
blower

ماشین مخصوص دمیدن (اسم)
blower

کسی یا چیزی که بدمد یابوزد (اسم)
blower

تخصصی

[شیمی] دم، دمنده، دستگاه دمیدن هوا، وزانگر
[عمران و معماری] دمنده هوا - هواده - پنکه - دستگاه دمنده
[برق و الکترونیک] دمنده پنکه ی الکتریکی برای خنک کردن هوا .
[مهندسی گاز] دمنده
[نساجی] دمنده

انگلیسی به انگلیسی

• bellows, machine for blowing air
the blower is the telephone; an old-fashioned, informal word.

پیشنهاد کاربران

This term refers to a telephone or phone. It can be used to describe any type of phone, whether it’s a landline or a mobile device.
این اصطلاح به تلفن یا وسیله ارتباطی اشاره دارد. می توان از آن برای توصیف هر نوع تلفنی، چه تلفن ثابت یا تلفن همراه استفاده کرد.
...
[مشاهده متن کامل]

“I’ll give you a call on the blower later. ”
In a conversation about communication, someone might say, “Before smartphones, people relied on landline blowers. ”
A person might ask, “Can you hand me the blower? I need to make a quick call. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-phone/
Blow یا بلعیدن قورت دادن و مکش. Blower مکنده و مکش کننده برای ایجاد خلع و خالی کردن مانند جارو برقی
دستگاه باد بزن
صنعت آهنگری
blower ( مهندسی محیط زیست و انرژی )
واژه مصوب: دمنده
تعریف: دستگاهی با سازوکار چرخشی که برای افزایش فشار هوا یا گاز تا حد یک اتمسفر به کار می رود
دمنده هوا
باد زن برقی

بپرس