bibliographic

/bɪbliːəˈɡræfɪk//ˌbɪblɪəʊˈɡræfɪk/

معنی: مربوط به فهرست کتب
معانی دیگر: مربوط به فهرست کتب

جمله های نمونه

1. Additionally, the bibliographic records owned by both Libraries are in themselves commercially valuable.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، اسناد کتابشناختی متعلق به هر دو کتابخانه به خودی خود از نظر تجاری ارزشمند هستند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، اسناد bibliographic متعلق به هر دو کتابخانه ها به صورت تجاری با ارزش می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. National and international bibliographic data can be fed into computers in machine-readable form.
[ترجمه گوگل]داده‌های کتابشناختی ملی و بین‌المللی را می‌توان به صورت ماشین‌خوان به رایانه‌ها وارد کرد
[ترجمه ترگمان]داده های مربوط به متون ملی و بین المللی را می توان به شکل قابل خواندن توسط ماشین به کامپیوتر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A study of bibliographic classification could concentrate solely upon the major and some of the more minor bibliographic classification schemes used today.
[ترجمه گوگل]مطالعه طبقه‌بندی کتابشناختی می‌تواند صرفاً بر روی طرح‌های طبقه‌بندی کتابشناختی اصلی و جزئی‌تر متمرکز شود
[ترجمه ترگمان]یک مطالعه از طبقه بندی bibliographic می تواند تنها بر روی نکات اصلی و برخی از طرح های طبقه بندی bibliographic که امروزه مورد استفاده قرار می گیرند، متمرکز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. User access to our bibliographic data is currently by means of a card catalogue, with some analytical indexes.
[ترجمه گوگل]دسترسی کاربران به داده های کتابشناختی ما در حال حاضر از طریق فهرست کارت، با برخی فهرست های تحلیلی است
[ترجمه ترگمان]دسترسی کاربر به داده های bibliographic در حال حاضر با استفاده از یک کاتالوگ کارت با برخی از شاخص های تحلیلی می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With automated bibliographic files and online catalogues, browsing has also been applied to searching in computer systems.
[ترجمه گوگل]با فایل‌های کتابشناختی خودکار و فهرست‌های آنلاین، مرور برای جستجو در سیستم‌های رایانه‌ای نیز اعمال شده است
[ترجمه ترگمان]با استفاده از فایل های خودکار bibliographic و فهرست های آنلاین، مرور در سیستم های کامپیوتری نیز مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Readers can also be reached by means of bibliographic bookmarks or flyers providing genre-specific lists of authors and titles.
[ترجمه گوگل]همچنین می‌توان از طریق نشانک‌های کتابشناختی یا آگهی‌هایی که فهرست‌های نویسندگان و عناوین خاص ژانر را ارائه می‌کنند، به خوانندگان دسترسی داشت
[ترجمه ترگمان]همچنین خوانندگان می توانند با استفاده از متون bibliographic و یا flyers که فهرست خاص نویسندگان و عناوین را ارائه می دهند، به خوانندگان دست یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Use standard footnote conventions, giving full bibliographic information for all sources you cite.
[ترجمه گوگل]از قراردادهای استاندارد پاورقی استفاده کنید و اطلاعات کامل کتابشناختی را برای همه منابعی که به آنها استناد می کنید، ارائه دهید
[ترجمه ترگمان]از footnote استاندارد استاندارد استفاده کنید و اطلاعات کامل را برای تمام منابعی که ذکر کردید، ارایه دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All the Chinese scholars' bibliographic compilatory activities of the past ages were accelerated by cultural developments under specific historical background.
[ترجمه گوگل]تمام فعالیت های گردآوری کتابشناختی دانشمندان چینی در اعصار گذشته توسط تحولات فرهنگی تحت پیشینه تاریخی خاص تسریع شد
[ترجمه ترگمان]همه محققان چینی فعالیت های مربوط به دوران گذشته را با تحولات فرهنگی تحت سابقه تاریخی مشخص تسریع نمودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Each search result contains bibliographic information, such as the title, author names, and source of publication.
[ترجمه گوگل]هر نتیجه جستجو حاوی اطلاعات کتابشناختی، مانند عنوان، نام نویسنده و منبع انتشار است
[ترجمه ترگمان]هر یک از نتایج جستجو شامل اطلاعات bibliographic، مانند عنوان، نام مولف، و منبع انتشار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This paper deals with the design method of bibliographic data base microcomputer management system, the system data structure, function and feature are given.
[ترجمه گوگل]این مقاله به روش طراحی سیستم مدیریت ریز رایانه پایگاه داده کتابشناختی، ساختار داده‌های سیستم، عملکرد و ویژگی می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله با روش طراحی سیستم مدیریت دانش bibliographic، سیستم مدیریت میکرو کامپیوتر، ساختار داده سیستم، عملکرد و ویژگی های آن سروکار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Neat notes especially count for bibliographic information and URLs.
[ترجمه گوگل]یادداشت های منظم به ویژه برای اطلاعات کتابشناختی و URL ها به حساب می آیند
[ترجمه ترگمان]یادداشت های دقیق به خصوص برای اطلاعات bibliographic و نشانی های اینترنتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The bibliographic entries in the content of the vast majority of the Buddhist theme, only to see a calendar day zodiac map.
[ترجمه گوگل]مدخل های کتابشناختی در محتوای اکثریت قریب به اتفاق موضوع بودایی، فقط برای دیدن نقشه زودیاک روز تقویم
[ترجمه ترگمان]مدخل های bibliographic که در محتوای اکثریت قریب به اتفاق سوژه بودا قرار دارند، تنها برای دیدن یک تقویم قمری تقویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Strictly following the principle of retrospective conversion bibliographic databases and enhancing the data revised system are. . .
[ترجمه گوگل]به شدت پیروی از اصل تبدیل گذشته نگر پایگاه های داده کتابشناختی و تقویت سیستم بازنگری داده ها هستند
[ترجمه ترگمان]به منظور پیروی از اصل اصول تبدیل بازنگرانه در پایگاه داده های bibliographic و ارتقا سیستم مورد نظر، سیستم مورد بازبینی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Please give detailed bibliographic information of the title should it not belong to the Library holdings.
[ترجمه گوگل]لطفاً اطلاعات کتابشناختی دقیق عنوان را در صورتی که متعلق به مجموعه کتابخانه نباشد، ارائه دهید
[ترجمه ترگمان]لطفا اطلاعات تفصیلی در مورد این عنوان که نباید متعلق به دارایی های کتابخانه باشد را ذکر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مربوط به فهرست کتب (صفت)
bibliographic, bibliographical

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to or having the nature of a bibliography

پیشنهاد کاربران

بپرس