beneficiary

/ˌbenəˈfɪʃiˌeri//ˌbenɪˈfɪʃəri/

معنی: استفاده، وظیفه خور، بهره بردار، ذینفع، ذیحق
معانی دیگر: صاحب شغل کلیسایی (که هزینه ی آن از محل موقوفات تامین می شود)، وابسته به این شغل، وظیفه خوار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: beneficiaries
(1) تعریف: one who receives or is designated to receive benefits, as of a will or insurance policy.

- Both his daughters were beneficiaries of his will, and each received half of his estate.
[ترجمه TINA] هر دو دخترش از وصیت او بهره مند بودند و هر کدام نیمی از اموالش را دریافت کردند
|
[ترجمه گوگل] هر دو دخترش از وصیت نامه او بهره مند بودند و هر یک نیمی از دارایی خود را دریافت کردند
[ترجمه ترگمان] هر دو دخترش از اراده او بهره مند بودند و هر کدام نیمی از اموالش را دریافت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the holder of an ecclesiastical position that guarantees a certain amount of income or property.

جمله های نمونه

1. I was the beneficiary of $000 when my grandfather died.
[ترجمه گوگل]وقتی پدربزرگم فوت کرد، من از 000 دلار سود بردم
[ترجمه ترگمان] وقتی پدربزرگم مرد، من وارث ۱۰۰۰ دلار بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When the paintings were sold, the millionaire's niece was the beneficiary.
[ترجمه نرگس گلماریان] وقتی نقاشی فروخته شدند ، برادرزاده ی میلیونر وارث بود
|
[ترجمه گوگل]وقتی نقاشی ها فروخته شد، خواهرزاده میلیونر ذینفع بود
[ترجمه ترگمان]وقتی که تابلوهای نقاشی به فروش رسیدند، برادرزاده آقای میلیونر به درد آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. My brother was the beneficiary of excellent advice from his guidance counselor.
[ترجمه گوگل]برادرم از مشاوره عالی مشاور راهنمایی خود بهره مند شد
[ترجمه ترگمان]برادرم پند خوبی از مشاور راهنمایی خودش به ارث برده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Who will be the main beneficiary of the cuts in income tax?
[ترجمه موسی] چه کسی ذینفع اصلی کاهش مالیات بر درآمد خواهد بود؟
|
[ترجمه گوگل]ذینفع اصلی کاهش مالیات بر درآمد چه کسی خواهد بود؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی ذی نفع اصلی کاهش مالیات بر درآمد خواهد بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was the chief beneficiary of his father's will.
[ترجمه موسی] او مهمترین وارث وصیت نامه پدرش بود.
|
[ترجمه گوگل]او ذینفع اصلی وصیت پدرش بود
[ترجمه ترگمان]اون یکی از خواسته پدرش بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her husband was the chief beneficiary of her will.
[ترجمه موسی] شوهرش وارث اصلی وصیت نامه او بود.
|
[ترجمه گوگل]شوهرش ذینفع اصلی وصیت او بود
[ترجمه ترگمان] همسر اون یکی از خواسته هاش بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The national theatre will be the main beneficiary of the millionaire's largesse.
[ترجمه موسی] تئاتر ملی ذینفع اصلی فیلم بزرگ میلیونر خواهد بود.
|
[ترجمه گوگل]تئاتر ملی ذینفع اصلی ثروت میلیونر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این تئاتر ملی بزرگ ترین ذی نفع اصلی این میلیونر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She was the sole beneficiary of her father's will.
[ترجمه گوگل]او تنها ذینفع وصیت پدرش بود
[ترجمه ترگمان]او تنها وارث وصیت نامه پدرش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Both sides, the benefactor and beneficiary, were equally needy.
[ترجمه گوگل]هر دو طرف، نیکوکار و ذینفع، به یک اندازه نیازمند بودند
[ترجمه ترگمان]هر دو طرف ولی نعمت و beneficiary به همان اندازه نیازمند بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In practice the opposition was the beneficiary of the parity reform.
[ترجمه گوگل]در عمل اپوزیسیون ذینفع اصلاح برابری بود
[ترجمه ترگمان]در عمل مخالفان، ذی نفع اصلاحات برابری بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The main beneficiary of it was the agricultural worker and the principal loser the landowner.
[ترجمه موسی] ذینفع اصلی آن کارگر کشاورزی و بازنده اصلی صاحب زمین بود.
|
[ترجمه گوگل]ذی نفع اصلی آن کارگر کشاورزی و بازنده اصلی مالک زمین بود
[ترجمه ترگمان]ذی نفع اصلی آن، کارگر کشاورزی و مالک اصلی مالک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If the trust is due at once, the beneficiary can claim with priority over other creditors.
[ترجمه موسی] اگر اعتماد به یک باره حاصل شود، مکفول له می تواند با اولویت نسبت به سایر طلبکاران مطالبه کند.
|
[ترجمه گوگل]اگر امانت به یکباره سررسید باشد، ذینفع می تواند با اولویت نسبت به سایر طلبکاران مطالبه کند
[ترجمه ترگمان]اگر اطمینان حاصل شود، ذی نفع می توانند نسبت به سایر طلبکاران مدعی اولویت باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One clear beneficiary is labor unions, which tend to represent high-wage workers.
[ترجمه گوگل]یکی از ذینفعان آشکار اتحادیه های کارگری هستند که تمایل دارند کارگران با دستمزد بالا را نمایندگی کنند
[ترجمه ترگمان]یک ذی نفع روشن اتحادیه های کارگری است که تمایل به نمایندگی از کارگران با دست مزد بالا دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Celsus, however, twice refers to the beneficiary as a legatee.
[ترجمه گوگل]سلسوس، با این حال، دو بار به ذینفع به عنوان وصی اشاره می کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، کلسوس دو بار به عنوان یکی از وارثین ثروتمند به ذی نفع اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Paradoxically, the other major beneficiary from apparent disillusion with the established parties was the far right Front national.
[ترجمه گوگل]به طرز متناقضی، دیگر ذینفع عمده از سرخوردگی آشکار از احزاب مستقر، جبهه ملی راست افراطی بود
[ترجمه ترگمان]ظاهرا این که دیگر ذی نفع اصلی از disillusion آشکار با احزاب ثابت جبهه راست بسیار درست ملی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The main beneficiary in both cases was the head of the family, Anthony earl Rivers.
[ترجمه گوگل]ذینفع اصلی در هر دو مورد، رئیس خانواده، آنتونی ارل ریورز بود
[ترجمه ترگمان]ذی نفع اصلی در هر دو مورد رئیس خانواده، آنتونی ارل ری ورز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. He was a major beneficiary of the video boom and used his profits to diversify and expand abroad.
[ترجمه موسی] او یکی از ذینفع اصلی رونق ویدئو بود و از سود خود برای متنوع سازی و گسترش در خارج از کشور استفاده کرد.
|
[ترجمه گوگل]او یکی از ذینفعان اصلی رونق ویدئو بود و از سود خود برای تنوع بخشیدن و گسترش در خارج از کشور استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]او یکی از ذی نفع اصلی جهش این ویدیو بود و از سود خود برای متنوع کردن و توسعه در خارج استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استفاده (اسم)
gain, acquisition, use, usage, utilization, application, benefit, avail, beneficiary

وظیفه خور (اسم)
annuitant, stipendiary, beneficiary, pensioner

بهره بردار (اسم)
beneficiary

ذینفع (صفت)
beneficiary, interested

ذیحق (صفت)
right, rightful, beneficiary

تخصصی

[حسابداری] ذینفع
[حقوق] ذینفع، متعهد له، متهب

انگلیسی به انگلیسی

• one who benefits from something
a beneficiary of something is a person who receives it or is helped by it.

پیشنهاد کاربران

beneficiary 2 ( n ) =a person who receives money or property when sb dies, e. g. He was the sole beneficiary of her father's will
beneficiary
beneficiary 1 ( n ) ( bɛnəˈfɪʃiˌɛri ) ( pl. beneficiaries ) =a person who gains as a result of sth, e. g. Who will be the main beneficiary of the income tax cuts.
beneficiary
بهره مند، ذینفع
سود بردن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : benefit
✅️ اسم ( noun ) : beneficence / beneficiary / benefit / benevolence
✅️ صفت ( adjective ) : beneficent / beneficial / benevolent
✅️ قید ( adverb ) : beneficently / beneficially / benevolently
جزو کلمات۵۰۴هس و بمعنی اینه که کسی از مزیتی بهره مند می شود. . . وارث، سودمند، ذینفع
beneficiary ( noun ) = ذینفع، بهره بردار، بهره ور، ذیحق، وارث، مستفیذ شونده، متهب ( کسی که مجاناً مالی را صاحب می شود ) ، موقوف علیه ( کسی که هزینه آن از محل جمع آوری موقوفات تامین می شود مثل صاحاب کلیسا ) ، مکفول له ( کسی که کفالت به نفع اوست ) ، اعانه گیرنده، گیرنده وجه، متعهد له ( کسی که تعهد بنفع او انجام یافته مقابل متعهد )
...
[مشاهده متن کامل]


کسی که سود می کند
سود کننده
منتفع
تحت پوشش ( مثلاً در مورد بیمه )
جیره خور - جیره خوار - مزدور
وارث ، ذینفع ، ذی سمت، بهره بردار،
بهره بر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس