be back

پیشنهاد کاربران

SYN: back
معنای دوستان:
برگشتن از جایی - از مکانی برگشتن
e. g.
A: Is that him?
Who did you say he is?
B: My nephew
A: Got any brains?
Can he go with Alex?
B: Of course, why not?
...
[مشاهده متن کامل]

A: Just a minute.
B: You'll go with the car and be back soon.
You'll earn some cash alright?
C: But my father?
B: I'll tell him.
سلام.
اینه؟
گفتی کیته ( چه نسبتی باهات داره ) ؟
پسره خواهرمه
هوش و حواس ش که سر جاش هست؟
آره بابا خوبه.
می تونه با الکس بره و برگرده؟
آره، چرا نتونه؟
یه دقیقه صبر کن.
ببین، یه دقه با ماشین میری و برمیگردی.
یه پولی هم گیرت میاد ها!؟ چطوره؟
بابام چی؟
باباتو من بهش میگم.

برگشتن از مکانی
=come back , go bake
برگشتن از جایی
برگشتن مکانی یا جای
برگشتن
( از جایی ) برگرد
مثال:
Be back by 11 تا ساعت یازده برگرد

بپرس