axis of rotation

جمله های نمونه

1. Axis Of Rotation : vector expressed in a given referential.
[ترجمه گوگل]محور چرخش: بردار بیان شده در یک مرجع معین
[ترجمه ترگمان]محور چرخش: بردار در یک مرجع معین بیان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. An approach of adding a axis of rotation to wire cut electric discharge digital control machine tool and how to use this new machine is discussed in this paper.
[ترجمه گوگل]رویکرد افزودن یک محور چرخش به ابزار کنترل دیجیتال تخلیه الکتریکی سیم برش و نحوه استفاده از این دستگاه جدید در این مقاله مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]روشی برای افزودن یک محور چرخش به سیم با استفاده از ابزار کنترل دیجیتال تخلیه الکتریکی و چگونگی استفاده از این دستگاه جدید در این مقاله مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The closer an object's weight is to its axis of rotation, the faster It'spins.
[ترجمه گوگل]هر چه وزن جسم به محور چرخشش نزدیکتر باشد، سریعتر می چرخد
[ترجمه ترگمان]هرچه وزن یک جسم به محور چرخش آن نزدیک تر باشد، چرخش سریع تر می چرخد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Modify the radius of the cutter axis of rotation and compensation of workpiece feeding speed precision.
[ترجمه گوگل]شعاع محور چرخش کاتر و جبران دقت سرعت تغذیه قطعه کار را تغییر دهید
[ترجمه ترگمان]اصلاح شعاع محور cutter چرخش و جبران میزان تغذیه قطعه کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Geographic South Pole is where Earth's axis of rotation intersects its surface.
[ترجمه گوگل]قطب جنوب جغرافیایی جایی است که محور چرخش زمین سطح آن را قطع می کند
[ترجمه ترگمان]قطب جنوب جغرافیایی جایی است که محور چرخش زمین سطح آن را قطع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Locations on the earth's surface are specified in terms of the earth's axis of rotation.
[ترجمه گوگل]مکان های روی سطح زمین بر حسب محور چرخش زمین مشخص می شوند
[ترجمه ترگمان]نقاط روی سطح زمین از نظر محور چرخش زمین مشخص شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Xuan Sefa a cone-shaped pieces of the hoist and around the center line perpendicular to the axis of rotation pipeline, completed the hoist valve action.
[ترجمه گوگل]Xuan Sefa یک قطعه مخروطی شکل از بالابر و در اطراف خط مرکزی عمود بر محور چرخش خط لوله، عمل دریچه بالابر را تکمیل کرد
[ترجمه ترگمان]Xuan یک قطعه مخروطی از the و در اطراف خط مرکزی عمود بر محور لوله چرخش نصب می کند و عمل سوپاپ بالا را تکمیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For the moment of inertia, we want the square of a distance to the axis of rotation.
[ترجمه گوگل]برای ممان اینرسی، مربع فاصله نسبت به محور چرخش را می خواهیم
[ترجمه ترگمان]برای لحظه ای سکون، ما خواهان میدان فاصله به محور چرخش هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The component of apparent force on a body in curvilinear motion, as observed from that body, that is directed away from the center of curvature or axis of rotation.
[ترجمه گوگل]مؤلفه نیروی ظاهری روی جسم در حرکت منحنی، همانطور که از آن جسم مشاهده می‌شود، که از مرکز انحنا یا محور چرخش دور می‌شود
[ترجمه ترگمان]مولفه های نیروی ظاهری بر روی یک جسم در حرکت منحنی، همان طور که از آن بدن مشاهده می شود، به دور از مرکز انحنا یا محور چرخش هدایت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This paper presents a new method for an estimation of the axis of rotation based on line element geometry and kine-matic equation.
[ترجمه گوگل]این مقاله روش جدیدی را برای تخمین محور چرخش بر اساس هندسه عنصر خط و معادله جنبشی ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک روش جدید برای تخمین محور چرخش براساس هندسه آلمان خط و معادله kine - matic ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The invention relates to a computer tomograph, in which data from a rotor, which during operation of the computer tomograph rotates about an axis of rotation, is transferred optoelectronically.
[ترجمه گوگل]این اختراع مربوط به یک توموگرافی کامپیوتری است که در آن داده های یک روتور که در حین کار توموگراف کامپیوتر حول یک محور چرخش می چرخد، به صورت اپتوالکترونیکی منتقل می شود
[ترجمه ترگمان]اختراع مربوط به تصویربرداری کامپیوتری است که در آن داده های یک روتور، که در طول عملیات تصویربرداری کامپیوتری، حول محور چرخش می چرخد، optoelectronically منتقل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] محور چرخش
[ریاضیات] محور دوران
[پلیمر] محور دوران

انگلیسی به انگلیسی

• straight line around which something turns

پیشنهاد کاربران

axis of rotation ( فیزیک )
واژه مصوب: محور چرخش
تعریف: محوری که جسم صلب حول آن می چرخد

بپرس