away from


معنی: دور از

مترادف ها

دور از (قید)
far, back, out, away, past, away from

پیشنهاد کاربران

فاصله گرفتن
در پرده
در پشت پرده
در خفا
پنهانی
ضمنی
✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : away from ✅ تلفظ واژه: e - WĀ ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: دور از ✅ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : ab - , ex/o, apo -
1 - از چیزی یا جایی فاصله داشتن
از چیزی/جایی فاصله داشتن
The station is less than 6 miles away from Chicago
ایستگاه کمتر از ۶ ساعت از شیکاگو فاصله دارد
جابجا کردن
منتقل کردن
دور از
دور بودن از
He moved his arm away from his face
از طرف

اُفت ، مخالف
فارغ از
از کسی گرفتن
دور شدن از، فاصله گرفتن از
خارج شدن از
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس