awakened


بیدار شده، اگاهی یافته

جمله های نمونه

1. his mother awakened him
مادرش او را بیدار کرد.

2. the death of his father awakened the young man
مرگ پدر مرد جوان را از خواب غفلت بیدار کرد.

3. speak low lest the baby is awakened
آهسته حرف بزن تا بچه بیدار نشود.

4. an observant passerby noticed the fire and awakened the inhabitants of the house
عابری هوشیار متوجه آتش سوزی شد و اهل خانه را بیدار کرد.

5. the drip of water from the pipe awakened me
صدای چکیدن آب از لوله مرا بیدار کرد.

6. She was awakened by a noise at two in the morning.
[ترجمه گوگل]ساعت دو نیمه شب با صدایی از خواب بیدار شد
[ترجمه ترگمان]ساعت دو بامداد از خواب بیدار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We awakened to find the others had gone.
[ترجمه گوگل]بیدار شدیم و دیدیم بقیه رفته اند
[ترجمه ترگمان]بیدار شدیم و بقیه را پیدا کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She had just awakened, her eyes sleepy and her hair tousled.
[ترجمه گوگل]تازه از خواب بیدار شده بود، چشمانش خواب آلود و موهایش ژولیده بود
[ترجمه ترگمان]تازه از خواب بیدار شده بود، چشمانش خواب آلود بود و موهایش ژولیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They were awakened by the sound of gunfire.
[ترجمه گوگل]با صدای شلیک گلوله از خواب بیدار شدند
[ترجمه ترگمان]صدای شلیک گلوله از خواب بیدار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I was awakened by their shouts.
[ترجمه گوگل]با فریادشان بیدار شدم
[ترجمه ترگمان]با فریادهای خود از خواب بیدار شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was awakened at dawn by the sound of crying.
[ترجمه گوگل]سحر با صدای گریه از خواب بیدار شد
[ترجمه ترگمان]با شنیدن صدای گریه اش از خواب بیدار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I was awakened by the sound of church bells.
[ترجمه گوگل]با صدای ناقوس کلیسا از خواب بیدار شدم
[ترجمه ترگمان]از صدای ناقوس کلیسا بیدار شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I awakened at dawn to find him beside me.
[ترجمه گوگل]سحر از خواب بیدار شدم و او را در کنارم دیدم
[ترجمه ترگمان]سپیده دم از خواب بیدار شدم و او را در کنار خود یافتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was snoring when Desmond awakened him.
[ترجمه گوگل]وقتی دزموند او را بیدار کرد داشت خروپف می کرد
[ترجمه ترگمان]او داشت خروپف می کرد که دزموند او را بیدار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He was rudely awakened by the sound of drilling.
[ترجمه گوگل]با صدای حفاری بی ادبانه از خواب بیدار شد
[ترجمه ترگمان]با شنیدن صدای حفاری در او بیدار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. She was painfully awakened from her dream of owning a house when she saw how much it cost.
[ترجمه گوگل]او وقتی دید چقدر هزینه دارد از رویای خود برای داشتن خانه بیدار شد
[ترجمه ترگمان]او به طرز دردناکی از رویایش بیدار شد، وقتی دید که چقدر هزینه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

برخاسته
از خواب بیدار شده - از خواب پریده
( توسط کس دیگه ای یا صدایی چیزی )
بیدار
آگاه
هشیار
بیداری ِ دل و جان
آگاهی

بپرس