avow

/əˈvaʊ//əˈvaʊ/

معنی: وقف کردن، نذر کردن، قسم خوردن
معانی دیگر: ادعا کردن، اعلام کردن، اذعان کردن، رک و راست گفتن، نذر، پیمان، عهد، قول، شرط، تعیین، عزم، تصمیم

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: avows, avowing, avowed
مشتقات: avower (n.)
(1) تعریف: to assert or affirm.
مترادف: assert, avouch, declare, predicate, profess
متضاد: disavow
مشابه: acknowledge, admit, affirm, allege, aver, concede, contend, maintain, own, pledge, proclaim, say, swear

- The senator has avowed yet again his commitment to tax reform.
[ترجمه گوگل] این سناتور بار دیگر تعهد خود را به اصلاحات مالیاتی اعلام کرده است
[ترجمه ترگمان] سناتور باز هم تعهد خود را به اصلاح مالیات اعلام کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- At the press conference, she avowed that the proposal will have all her support.
[ترجمه گوگل] در کنفرانس مطبوعاتی، او اذعان کرد که این پیشنهاد همه حمایت های او را خواهد داشت
[ترجمه ترگمان] او در کنفرانس مطبوعاتی اظهار داشت که این پیشنهاد همه حمایت خود را خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He avowed that there was no better surgical team than this in the whole world.
[ترجمه گوگل] او اعتراف کرد که هیچ تیم جراحی بهتر از این در تمام دنیا وجود ندارد
[ترجمه ترگمان] او معتقد بود که تیم جراحی بهتر از این جهان وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to state openly; admit; confess.
مترادف: acknowledge, admit, confess

- The police detective avowed that his fondness for the suspect affected his judgment in handling the case.
[ترجمه گوگل] کارآگاه پلیس اذعان کرد که علاقه او به مظنون بر قضاوت او در رسیدگی به پرونده تأثیر گذاشته است
[ترجمه ترگمان] بازرس پلیس اظهار داشت که علاقه او به این مظنون در رسیدگی به این پرونده بر قضاوت وی تاثیر گذاشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- While they avowed that what they had done was wrong according to the law, they still felt morally justified in having done it.
[ترجمه گوگل] در حالی که آنها اعتراف کردند که کاری که انجام داده‌اند طبق قانون اشتباه بوده است، اما همچنان احساس می‌کنند که انجام آن کار را از نظر اخلاقی توجیه می‌کنند
[ترجمه ترگمان] در حالی که آن ها معتقد بودند که آنچه انجام داده بودند نادرست بود، اما هنوز هم از نظر اخلاقی حق داشتند این کار را انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. she was obliged to avow openly that she had taken it
او مجبور شد آشکارا اذعان کند که آنرا برداشته است.

2. A false friend is worse than an avowed enemy.
[ترجمه 3p] یک دوست نادرست، بدتر از یک دشمن قسم خورده است.
|
[ترجمه نیما قنبری] یک دوست بد از یک دشمن آشکار بدتر است
|
[ترجمه گوگل]دوست دروغین بدتر از دشمن آشکار است
[ترجمه ترگمان]یک دوست اشتباه بدتر از یک دشمن قسم خورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The party's avowed aim was to struggle against capitalist exploitation.
[ترجمه گوگل]هدف اعلام شده حزب مبارزه با استثمار سرمایه داری بود
[ترجمه ترگمان]هدف این حزب، مبارزه با استثمار سرمایه داری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The senator was forced to avow openly that he had received some money from that company.
[ترجمه گوگل]سناتور مجبور شد آشکارا اعتراف کند که مقداری پول از آن شرکت دریافت کرده است
[ترجمه ترگمان]سناتور مجبور شد علنا اعتراف کند که از این شرکت پولی دریافت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The avowed aim of this Government is to reduce taxation.
[ترجمه گوگل]هدف این دولت کاهش مالیات است
[ترجمه ترگمان]هدف این دولت کاهش مالیات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He avowed himself a socialist.
[ترجمه گوگل]او خود را سوسیالیست معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]خودش را سوسیالیست می دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Government's avowed intent/purpose/aim is to reduce tax.
[ترجمه گوگل]قصد/هدف/هدف اعلام شده دولت کاهش مالیات است
[ترجمه ترگمان]هدف \/ هدف دولت، کاهش مالیات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He avowed his commitment to Marxist ideals.
[ترجمه گوگل]او تعهد خود را به آرمان های مارکسیستی اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]او تعهد خود را نسبت به آرمان های مارکسیستی اعتراف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He avowed himself an opponent of all alliances.
[ترجمه گوگل]او خود را مخالف همه اتحادها اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]او خود را به عنوان حریف تمام اتحادیه ها منصوب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She avowed herself a singer.
[ترجمه گوگل]او خود را خواننده معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]خودش را به عنوان یک خواننده معرفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Others avow that he intentionally distorted the trial.
[ترجمه گوگل]دیگران اعتراف می کنند که او عمداً دادگاه را تحریف کرده است
[ترجمه ترگمان]دیگران اعتراف کرده اند که او عمدا محاکمه را تحریف کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Their avowed purpose is to wreck the Social Contract and the democratic system under which we live.
[ترجمه گوگل]هدف آنها از بین بردن قرارداد اجتماعی و نظام دموکراتیکی است که تحت آن زندگی می کنیم
[ترجمه ترگمان]هدف avowed این است که قرارداد اجتماعی و نظام دمکراتیک را که در آن زندگی می کنیم ویران کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She is an avowed vegetarian.
[ترجمه گوگل]او یک گیاهخوار شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]او یک گیاه خوار شمرده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But if they are no longer avowed Socialists, what are they?
[ترجمه گوگل]اما اگر آنها دیگر سوسیالیست نیستند، چه هستند؟
[ترجمه ترگمان]اما اگر آن ها دیگر سوسیالیست نیستند، آن ها چه هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وقف کردن (فعل)
amortize, devote, dedicate, amortise, bequeath, endow, avow

نذر کردن (فعل)
avow

قسم خوردن (فعل)
oath, avow

انگلیسی به انگلیسی

• declare; acknowledge; confess
if you avow something, you admit it or declare it; a formal word.

پیشنهاد کاربران

برملا کردن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : avow
✅️ اسم ( noun ) : avowal
✅️ صفت ( adjective ) : avowed
✅️ قید ( adverb ) : avowedly
آشکارا اقرار کردن، مورد قبول قرارگرفتن
It's a society that homosexual is rarely avowed
جامعه گی و لز، به ندرت مورد قبول قرارگرفته میشن.
سرسخت

بپرس