avidly


حریصانه، ازمندانه

جمله های نمونه

1. i am avidly awaiting the coming of norooz
مشتاقانه در انتظار فرا رسیدن نوروز هستم.

2. We avidly awaited news of him.
[ترجمه DR.Parsa] ما مشتاق رسیدن اخبار جدید از طرف ) او مذکر ( هستیم.
|
[ترجمه گوگل]ما مشتاقانه منتظر اخبار او بودیم
[ترجمه ترگمان]مشتاقانه منتظر خبری از او بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Western suppliers too are competing avidly for business abroad.
[ترجمه گوگل]تامین کنندگان غربی نیز به شدت برای تجارت در خارج از کشور رقابت می کنند
[ترجمه ترگمان]تامین کنندگان غربی نیز حریصانه در زمینه تجارت در خارج از کشور رقابت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She read avidly from an early age — books, magazines, anything.
[ترجمه گوگل]او از سنین پایین مشتاقانه مطالعه می کرد - کتاب، مجلات، هر چیزی
[ترجمه ترگمان]او حریصانه از یک کتاب دوران کودکی، مجلات، هر چیزی می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Having spent a lifetime avidly courting publicity, Paul has suddenly become secretive.
[ترجمه گوگل]پل پس از گذراندن یک عمر مشتاقانه برای تبلیغات، ناگهان مخفیانه شد
[ترجمه ترگمان]پل ناگهان با شور و شوق سر و صدا کرد و گفت: پل ناگهان مرموز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He follows most sports avidly.
[ترجمه گوگل]بیشتر ورزش ها را مشتاقانه دنبال می کند
[ترجمه ترگمان]او اکثر ورزش ها را با شور و شوق دنبال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Houghton convinced himself he was searching so avidly for the match that he was almost willing himself to find it.
[ترجمه گوگل]هوتون خود را متقاعد کرد که آنقدر مشتاقانه دنبال مسابقه می گردد که تقریباً مایل بود آن را پیدا کند
[ترجمه ترگمان]به بیت خود را متقاعد ساخت که به دنبال آن مسابقه است که تقریبا مایل است آن را پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This is avidly collected by the locals as it is delicious boiled and pickled.
[ترجمه گوگل]این غذا توسط مردم محلی مشتاقانه جمع آوری می شود زیرا آب پز و ترشی خوشمزه است
[ترجمه ترگمان]این کار حریصانه توسط افراد محلی جمع آوری می شود چون آب پز و ترشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Later, the press was able to seize avidly on some tactlessly conceived marketing strategies for the eventual release of the films.
[ترجمه گوگل]بعدها، مطبوعات توانستند مشتاقانه از برخی استراتژی‌های بازاریابی بدون تدبیر برای اکران نهایی فیلم‌ها استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]پس از آن، مطبوعات توانستند بر روی برخی استراتژی های بازاریابی که به عنوان استراتژی های بازاریابی برای انتشار نهایی این فیلم ها طراحی شده بودند، با شور و شوق دست به گریبان شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Lanskoi and Rostovtsev read the magazine avidly.
[ترجمه گوگل]لانسکوی و روستوفتسف این مجله را مشتاقانه خواندند
[ترجمه ترگمان]Lanskoi و Rostovtsev مجله را حریصانه می خوانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Suitable minerals containing these two elements are still avidly sought.
[ترجمه گوگل]مواد معدنی مناسب حاوی این دو عنصر هنوز مشتاقانه به دنبال آن هستند
[ترجمه ترگمان]مواد معدنی مناسب حاوی این دو عنصر هنوز حریصانه به دنبال آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Goebbels and his assistants avidly studied the foreign press to exploit weak spots in their propaganda.
[ترجمه گوگل]گوبلز و دستیارانش مشتاقانه مطبوعات خارجی را مطالعه می کردند تا از نقاط ضعف در تبلیغات خود استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]Goebbels و دستیاران او با شور و شوق، مطبوعات خارجی را برای بهره برداری از نقاط ضعف در تبلیغات خود مورد مطالعه قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her melancholy eyes avidly scanned his smiling face.
[ترجمه گوگل]چشمان مالیخولیایی او با اشتیاق چهره خندان او را بررسی می کرد
[ترجمه ترگمان]چشمان melancholy با شور و شوق به چهره متبسم او خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Overwhelmed with pity, Jui - chueh looked avidly at Mei's face, while tightly squeezing her hand.
[ترجمه گوگل]جوی چوئه که غرق ترحم شده بود، در حالی که دست او را محکم می فشرد، مشتاقانه به صورت می نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]در حالی که دستش را محکم فشار می داد، با اشتیاق به صورت او نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Caleb drank avidly, but he had no heart to eat.
[ترجمه گوگل]کالب مشتاقانه نوشید، اما دلی برای خوردن نداشت
[ترجمه ترگمان]کالب حریصانه مشروب می خورد، اما دلش برای خوردن نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• eagerly; greedily

پیشنهاد کاربران

با اشتیاق. مشتاقانه. با شور و شوق
مثال:
Man prays for ill, as [avidly as] he prays for good, and man is overhasty.
انسان همان اندازه مشتاقانه درخواست برای شر می کند که برای خیر و انسان بسیار عجول و شتابزده است.
...
[مشاهده متن کامل]

�وَیَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَیْرِ ۖ وَکَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا�

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : avidity
صفت ( adjective ) : avid
قید ( adverb ) : avidly
با میل ورغبت
توی مثال مثلا اگه بگه سلول این کارو انجام میده با این قید یعنی با میل شدیدی این کار را انجام میدهد !
با ولع
به شدت
مشتاقانه
مشتاقانه

بپرس