automobile

/ˈɔːtəmoʊˌbiːl//ˈɔːtəməʊˌbiːl/

معنی: خود رو، اتومبیل، ماشین متحرک خودکار، ماشین خودرو
معانی دیگر: ماشین سواری، خودرو (سواری نه باری)، اتومبیل راندن، اتومبیل سوار شدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a four-wheeled vehicle with a built-in, self-propelled motor requiring a driver and used on roads to carry people; passenger car.
مترادف: auto, car, motorcar
مشابه: convertible, hot rod, jalopy, motor vehicle, vehicle

جمله های نمونه

1. automobile accessories such as spotlights and safety locks
ابزار اضافی اتومبیل مانند نورافکن و قفل های ایمنی

2. automobile insurance
بیمه ی اتومبیل

3. automobile jack
جک اتومبیل

4. automobile tires that can take thousands of miles of punishment
تایر اتومبیل که می تواند شرایط سخت هزاران کیلومتر را تحمل کند

5. automobile insurance
بیمه ی اتومبیل

6. an automobile plant
کارخانه ی خودرو سازی

7. the automobile began to supersede the horse
اتومبیل به تدریج جای اسب را گرفت.

8. the automobile industry
صنعت اتومبیل سازی

9. the automobile industry fell into decline
صنعت اتومبیل سازی دچار زوال شد.

10. the automobile is an integration of many machine parts
اتومبیل ترکیبی از دستگاه های متعدد است.

11. this automobile costs a mint
قیمت این اتومبیل خیلی زیاد است.

12. the collection of automobile judgements from uninsured motorists
گردآوری جریمه های اتومبیل از رانندگان بدون بیمه

13. to jack up an automobile
اتومبیل را جک زدن

14. the clatter of the antiquated automobile
تلق تلق کردن اتومبیل قراضه

15. the power plant of an automobile
دستگاه نیرو دهنده ی اتومبیل

16. the stock model of an automobile
مدل معمولی یک اتومبیل

17. The automobile has displaced the buggy.
[ترجمه گوگل]خودرو جای کالسکه را گرفته است
[ترجمه ترگمان]اتومبیل درشکه را آواره کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Thanks to the automobile, Americans soon had a freedom of movement previously unknown.
[ترجمه گوگل]به لطف خودرو، آمریکایی‌ها به زودی آزادی حرکتی پیدا کردند که قبلاً ناشناخته بود
[ترجمه ترگمان]به لطف اتومبیل، آمریکایی ها به زودی آزادی جنبشی را که قبلا ناشناخته بود داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The automobile slowed down to go around the curves in the road.
[ترجمه گوگل]اتومبیل برای دور زدن پیچ های جاده سرعت خود را کاهش داد
[ترجمه ترگمان]اتومبیل سرعتش را کم کرد تا پیچ های جاده را دور بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Automobile accidents maim many people each year.
[ترجمه گوگل]تصادفات خودرو سالانه افراد زیادی را معلول می کند
[ترجمه ترگمان]تصادفات اتومبیل افراد زیادی را در هر سال معیوب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Gases from an automobile exhaust through a pipe.
[ترجمه گوگل]گازهای خروجی از اگزوز خودرو از طریق یک لوله خارج می شود
[ترجمه ترگمان]گازهای از یک لوله اگزوز از طریق لوله عبور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Our automobile industry is expanding.
[ترجمه گوگل]صنعت خودروی ما در حال گسترش است
[ترجمه ترگمان]صنعت اتومبیل در حال گسترش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Automobile accidents are far too common.
[ترجمه گوگل]تصادفات اتومبیل بسیار رایج است
[ترجمه ترگمان]تصادفات اتومبیل بسیار رایج هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خود رو (اسم)
armored personnel carrier, troop carrier, auto, automobile, carrier vehicle

اتومبیل (اسم)
motor, automobile, car, horseless carriage

ماشین متحرک خودکار (اسم)
automobile

ماشین خودرو (اسم)
automobile

انگلیسی به انگلیسی

• car, auto
in the united states, cars are sometimes called automobiles.

پیشنهاد کاربران

اتومبیل، ماشین
مثال: He drove his automobile to work every day.
او هر روز با اتومبیل خود به محل کار می رفت.
mounting سوارشدن
Let's take a ride with Mike
بیا تا با مایک بریم ماشین سواری
خودرو: خودرو، اتوموبیل

بپرس