autobiography

/ˌɔːtoʊbaɪˈɒɡrəfi//ˌɔːtəʊbaɪˈɒɡrəfi/

معنی: خود زندگی نامه، خودزیستنامه
معانی دیگر: شرح زندگی نویسنده توسط خود او، نگارش شرح زندگی شخصی بوسیله ء خود او

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: autobiographies
مشتقات: autobiographer (n.)
• : تعریف: the events of a person's life written or told by that person.
مشابه: memoir

- His recently published autobiography contains several surprising confessions.
[ترجمه عااام] خودزندکینامه او به تازگی انتشار یافته که شامل چندین اعتراق جالب است.
|
[ترجمه گوگل] زندگی نامه او که به تازگی منتشر شده است حاوی چندین اعتراف شگفت انگیز است
[ترجمه ترگمان] زندگینامه او که به تازگی منتشر شده، شامل چندین اعتراف شگفت انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. In her autobiography she occasionally refers to her unhappy schooldays.
[ترجمه گلی افجه ] او در زندگی نامه اش گاهی به خاطرات تلخ دوران مدرسه اشاره می کند
|
[ترجمه گوگل]او در زندگی نامه خود گهگاه به روزهای ناخوش مدرسه اش اشاره می کند
[ترجمه ترگمان]در زندگینامه او گاهی اوقات به مدرسه schooldays unhappy اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She has just written her autobiography.
[ترجمه گوگل]او به تازگی زندگی نامه خود را نوشته است
[ترجمه ترگمان]او فقط شرح حال خود را نوشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The novel is a thinly disguised autobiography.
[ترجمه Sina] این رمان یک زندگینامه پنهان است
|
[ترجمه گوگل]این رمان یک اتوبیوگرافی نازک مبدل است
[ترجمه ترگمان]این رمان یک زندگینامه مختصر پنهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His autobiography has sold more than 3000 copies in hardback.
[ترجمه گوگل]زندگی نامه او بیش از 3000 نسخه با جلد سخت به فروش رسیده است
[ترجمه ترگمان]زندگینامه او بیش از ۳۰۰۰ نسخه در hardback به فروش رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They published an extract from his autobiography.
[ترجمه گوگل]آنها گزیده ای از زندگی نامه او را منتشر کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک عصاره از زندگینامه خود منتشر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Lee Iaccoco's Autobiography was acknowledged to be number one on the best - seller list of 198
[ترجمه گوگل]زندگینامه لی یاکوکو به عنوان شماره یک در لیست پرفروش ترین های 198 شناخته شد
[ترجمه ترگمان]زندگینامه لی Iaccoco در لیست بهترین فروشنده ۱۹۸ مورد تایید قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His autobiography was written late in life.
[ترجمه هایاحح] زندگینامه او نوشته شد اواخر عمرش. . 💸🤡🖕
|
[ترجمه گوگل]زندگی نامه او در اواخر عمر نوشته شد
[ترجمه ترگمان]زندگینامه او در اواخر زندگی نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He has spilled his guts in his new autobiography.
[ترجمه گوگل]او در زندگی نامه جدیدش دل و جراتش را ریخته است
[ترجمه ترگمان]او دل و روده اش را در autobiography جدیدش ریخته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His autobiography provides an illuminating insight into his mind.
[ترجمه گوگل]زندگی نامه او بینش روشنگری را در ذهن او ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]زندگینامه او بینشی روشن در ذهن او فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His autobiography is padded with boring anecdotes.
[ترجمه گوگل]زندگی نامه او مملو از حکایات خسته کننده است
[ترجمه ترگمان]زندگینامه او از داستان های ملال آوری پوشیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her new book is a continuation of her autobiography.
[ترجمه گوگل]کتاب جدید او ادامه زندگی نامه اوست
[ترجمه ترگمان]کتاب جدید او ادامه زندگینامه او است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His sisters thought that his autobiography was disloyal to the family.
[ترجمه ghazali004] خواهران او فکر می کنند که زندگی نامه او ناسپاسی نسبت به خانواده بود
|
[ترجمه گوگل]خواهرانش فکر می کردند که زندگی نامه او به خانواده بی وفایی است
[ترجمه ترگمان]خواهرانش به این نتیجه رسیدند که زندگینامه او به خانواده خیانت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In her autobiography, she describes the song's genesis late one night in a Dublin bar.
[ترجمه گوگل]او در زندگی‌نامه خود، پیدایش آهنگ را در اواخر یک شب در یک بار در دوبلین شرح می‌دهد
[ترجمه ترگمان]او در زندگینامه خود، پیدایش این ترانه را در یک شب در یک کافه دوبلین توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He published his autobiography last autumn.
[ترجمه گوگل]او زندگی نامه خود را در پاییز گذشته منتشر کرد
[ترجمه ترگمان]او زندگینامه خود را در پاییز گذشته منتشر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His autobiography never sold very well and was soon remaindered.
[ترجمه گوگل]زندگی نامه او هرگز فروش خوبی نداشت و خیلی زود باقی ماند
[ترجمه ترگمان]زندگینامه او هرگز به خوبی به فروش نرسید و بزودی remaindered شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خود زندگی نامه (اسم)
autobiography

خودزیستنامه (اسم)
autobiography

انگلیسی به انگلیسی

• account of a person's life written by himself
your autobiography is an account of your life, which you write yourself.

پیشنهاد کاربران

لانگمن دیکشنری : زندگینامه خویش
Biography: زندگی نامه
( توسط شخص دیگه ای نوشته میشه )
Auto - Biography: شرح حال، حسب حال
( توسط خود شخص نوشته میشه )
autobiography ( عمومی )
واژه مصوب: سرگذشت خود
تعریف: شرح حال فرد که به قلم خودش نوشته شده باشد|||متـ . سرگذشت من، شرح حال خود، شرح حال من، زندگی‏نامۀ خود، زندگی‏نامۀ من، زندگی‏نامۀ خودنوشت|||* در ترجمۀ عبارت my autobiography می توان از ترکیبات زندگی نامۀ من، سرگذشت من ، شرح حال من استفاده کرد
خود زیست نگاری
حسب حال، زندگی نامه ی خود نوشت
the life memoirs of a person, written by that person
شرح حال زندگی خود نویسنده
خاطره نویسی
نگرش زندگینامه شخصی
نوشتن سرحال توسط خود شخص
the biography of a person written by that person
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس